بمب هاي مسير خوشبختي (علل مخرب مادي و متافيزيكي)

 

پرسش:
چه قدر سهم شيطان و لشكر او در ناشادي و كدر شدن روابط خانوادگي دخيل است؟

پاسخ
ناشادي و كدر شدن روابط خانوادگي علل زيستي، روان شناختي، اجتماعي و معنوي دارد. بايد هر مرد و زني خود را يك محقق بداند. روش تحقيق علمي متناسب با زندگي را يادبگيرند و سبب‌شناس شوند. لازم است مسير زندگي مين‌روبي شود اين مين‌ها را ذهن غفلت‌زده، دوستان نادان و دشمنان آگاه يعني شيطان جني و انسي در مسير ما مي‌گذارند. «نفوس بد زدن» و «ذهن‌خواني» و «استدلال‌هاي احساسي و هيجاني» از قوي ترين بمب‌هاي اين مسير است كه تركش‌هاي آن مي‌تواند دمار از خوشبختي ما درآورند. بايد اعتراف كرد كه بشر نوعا با تمام هارت و پورت و پوزي كه به حيوانات مي‌دهد روشمند زندگي نمي‌كند.

همسرگزيني و تشكيل خانوده، بخش زيادي از ايمان ما را حفظ مي‌كند. داد شيطان با ازدواج و روابط شيرين همسران بلند مي‌شود. اگر همسران ديندار هم باشد مانند مار زخم خورده مي‌شود. او و لشكرش براي اين كه مانع سرمايه‌دار شدن معنوي ما شود. يك لحظه هم از پاشيدن تخم اختلاف، بدبيني، كينه‌توزي، نااميدي، بزرگ‌نمايي عيوب‌ريز، ذره نمايي خدمات و نقاط درشت، تحريك و ترغيب به مقايسه‌گري و…دست بر نمي‌دارد. ذهن‌ نگران به پيوسته خطرگريز، سودانديش و راحت‌طلب و سعادت‌جو است، وقتي اين شايعات و شبهات و وسوسه‌هاي شيطان را دريابد با برخورد هيجاني و عجولانه و ذهني‌خواني و پيش‌گويي و نفوس بد زدن و…اوضاع را بدتر و قاراش ميش‌تر مي‌كند.

مژده اين كه خالق زوج آفرين، ما را به موشك‌هاي مختلف نزديك و دوربرد زير، عليه ذهن فريبكار و شيطان و لشكرش مجهز كرده است:
قدرت اراده، پناهگاه ايمان و ذكر و ياد خدا و توسل به ائمه، فال نيك زدن، گريز از فال بد، صدقه، انگشتر عقيق و فيروزه، دعا كردن، انسان با افراد معنوي و عالمان وارسته و آثار آنان.

 

محمدحسين قديري، ماهنامه فرهنگي و تربيتي و اجتماعي خانواده شاد، سال اول، مهرماه 1396، پيش شماره پنجم، ص52 ؛ كانال زندگي آرام.

 

نماز و معنويت درماني2

 

کورتيزول با معنويت درماني به شدت کاهش مي‌يابد
وي به روش اجراي اين تحقيق نيز اشاره کرد و گفت: در اين مطالعه، ما ميزان کورتيزول را در سه گروه از افراد، شامل مبتلايان به سرطان تحت معنويت درماني، مبتلايان به سرطان تحت درمان‌هاي متداول دارويي و افراد سالم، در مراحل مختلف سنجش و مشخص کرديم، کورتيزول با معنويت درماني به شدت کاهش مي يابد.

رييس مرکز تحقيقات سرطان به بالا بودن شديد کورتيزول يا هورمون‌هاي کورتوني در مبتلايان به بيماري‌هاي سخت مانند سرطان، هورموني که از غدد فوق کليوي در جريان بيماري‌ها ترشح مي‌شوند و موجب اضطراب بيماران مي شود‌، اشاره کرد و گفت: پايين آمدن اين هورمون به نفع درمان بيمار است و در تحقيقات ما مشخص شد اين هورمون در جريان معنويت درماني در بيماران حتي از افراد سالم نيز پايين‌تر مي‌آيد و به درمان آنها کمک مي‌کند.

وي گفت: تحقيقات نشان مي‌دهد اگر افراد در 17 رکعت نماز براي لحظاتي دل به خداوند بسپارند و به ايمان قلبي برسند، تمام اين اتفاقات از کاهش کورتيزول و حتي تغيير بيان ژن ها به سمت سلامت، در آنها اتفاق مي‌افتد.

 

خبرگزاري بين‌المللي قرآن‌(ايکنا)، دکتر اسماعيل اکبري، تاريخ انتشار: 21 دي 1393
سايكوآنكولوژي، موضوعي ميان‌رشته‌اي از حوزه‌هاي روانشناسي، سبك زندگي و آنكولوژي است كه به مبحث روانشناسي در بيماري سرطان گفته مي‌شود. اين رشته به فرآيند درماني جامع توجه دارد و به موضوعات رفتاري-روانشناختي در طول درمان و عوارض آن مي‌پردازد.

 

 

تقويم شيعه(شهادت حضرت رقيه (س))

در روز پنجم ماه صفر سال61 حضرت رقيه(س) به شهادت رسيد. نام شريفش رقيه. فاطمه. زينب است و نام مادر ايشان ام اسحاق مي‌باشد.

ابن فندق در کتاب لباب الانساب از دختری به نام رقیه برای امام حسین در کنار فاطمه و سکینه یاد کرده است.[۱] ابن فندق در جای دیگر فاطمه، سکینه، زینب و ام کلثوم را دختران امام حسین ذکر می‌کند و می‌افزاید زینب و ام کلثوم در کودکی از دنیا رفتند.[۲] محمد بن طلحه شافعی دختران امام را چهار تن دانسته و تنها از زینب، سکینه و فاطمه نام برده‌است و نام دختر چهارم را ذکر نکرده است.[۳] نجم الدین طبسی از گزارش ابن فندق و مطالب السئول به این نتیجه رسیده که نام دختر چهارم امام حسین(ع) رقیه و کنیه او ام‌کلثوم است.[۴]

نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین را در شام مطرح کرده است. کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری(۷۰۰ق) است. او نام دختر را ذکر نکرده است. وی به نقل از کتا ب الحاویه فی مثالب معاویه نقل می کند: گفته شده است دختری سه یا چهار ساله همراه اسیران کربلا در شام بوده است. او شبی پدر را در خواب دید هنگامی که از خواب بیدار شد، بسیار گریه و بی‌تابی می‌کرد و پدرش را می‌خواست. یزید صدای گریه او را شنید، دستور داد سر امام حسین را نزد او بردند. رقیه با دیدن این منظره ناراحتی‌اش بیشتر شد و بیمار گشت و پس از چند روز از دنیا رفت.
طبری، عمادالدین حسن بن علی، کامل بهائی، مرتضوی، تهران، ۱۳۸۳ش ، ص۵۲۳.

1. ابن فندق بیهقی، علی بن زید، لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، تحقق: مهدی رجائی، مکتبة آیت الله المرعشی، قم، ۱۳۸۵ ، ص۳۵۵.
2. ابن فندق، لباب الانساب، ۱۳۸۵، ص۳۵۰.
3. شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق ، ص۲۵۷.
4. طبسی، نجم الدین، رقیه بنت الحسین، تنظیم: عباس جهانشاهی ، ص ۸-۹.

 

پوشيدگي فرهنگي

ما را چه شده است كه اين گونه گستاخ و بي پروا، نه تنها به آموزه هاي اسلام و ديگر اديان توحيدي بي اعتناء شده ايم، بلكه پيشينه چند هزار ساله فرهنگ ريشه دار و آزرمگون ايراني را پيش پاي شهوت و شكم قرباني كرده ايم؟! در سخنان روزمره مردم و در شوخي ها و جدي هاي دنياي واقعي و مجازي، درس خوانده هاي پر نخوت ما، جوك هاي تهوع آور جنسي به راحتي، به زبان مي آيد وبه سرعت و افتخار براي ديگران فرستاده مي شود!
از دين نگوييم كه قرباني اصلي اين سيه بازار تزوير و نفاق است. از تخت جمشيد ياد كنيم كه با آن همه پهناوري و عظمت و هزارها نقش و نماد عزت آفرين، يك مرد و زن نيمه برهنه را به تصوير نكشيده است.و از شاهنامه حكيم فردوسي، كه در 60 هزار بيت رسا و زيبايش، كلام را به بي عفتي نيالوده است. غريزه جنسي، نعمت بزرگ خداوند است تا تنها در محدوده رابطه شرعي، پايدار و عاشقانه زن و شوهر، محبت خدايي آنها را گرم و عميق تر كند و با توالد و فرزند آوري نسل بشر را براي آباداني زمين و زمان و اخلاق و معنويت پا برجا سازد. حيف اين چشمها -كه آينه روحند - نيست كه بر اندام نامحرمي خيره بمانند و بذر حسرت و بي ميلي به مستوره درون خانه را در زمين وجودمان بپاشند؟
در مطالعه باب 22 جلد 51 كتاب بحارالانوار كه درباره مدعيان دروغين بابيَت حضرت حجت عليه السلام است. دو نكته توجه ام راجلب كرد: يكي اين كه بردگان شهوت ، وقتي مي خواهند از راههاي خلاف دين و قانون و اخلاق، بي بند و باريهاي خود را تئوريزه كنند و به خورد عوام بدهند، اولين چيزي را كه جايز مي شمارند، آزادي جنسي، همجنس گرايي و حتي ارتباط بامحارم است(بحار ج51ص318)
و ثانيا نقطه مخالف آنها، تربيت شدگان مكتب نوراني اهل بيت (ع) چه حساسيتي دارند تا بنان و بيان خود را آلوده به توضيح مطالب جنسي نكنند،
شيخ طوسي، دانشمند بزرگ شيعه كه دو كتاب از چهار كتاب معتبر شيعه از تاليفات اوست، وقتي در كتاب “غيبت” خود درباره “شلمغاني"يكي از مدعيان دروغين بابيَتِ امام زمان مطلبي مي نوسيد . با كلامي متين پر حياء به كوتاهي اشاره مي كند:
او داستان هاي زشت و كارهاي افتضاح آوري دارد كه من كتاب خود را با ذكر آنها آلوده نمي كنم .(ج 51 ص373) به راستي بعد از هزار سال، كدام يك از اين دو انسان و دو رويكرد، در تاريخ بشريت چهره پر فروغي دارند؟ به خدا خيلي دير شده است! بياييد در خلوت و جلوت، در دنياي واقعي كوچه و بازار و در شبكه هاي پرنفوذ دنياي مجازي، مانند بزرگان دين و فرهنگمان، مستوري را بر مستي، حياء را بر بي شرمي و عفت كلام را بر هرزه درآيي و بي بند وباري ترجيح دهيم.

 

محمود گلزاري، پيج اينستاگرام

 

ايستادگي در مقابل امور غريزي(1)

 

(شريك زنا نباشيم)
ما سر دو راهي هستيم، يا بايد بگوييم مردم به راه حرام برويد؛ هر چه بادا باد و يا ازدواج موقت را توصيه کنيم.بحث بين انتخاب ازدواج موقت يا دائم که نيست بلکه بحث بر سر انتخاب زنا و ازدواج موقت است. اگر کسي گفت ازدواج موقت نه، يعني زنا بله. بعد آيا ما مي توانيم آن شخص زناکار را اعدام يا سنگسار کنيم؟ آيا شما حاضر هستيد به آن کسي که در نتيجه ي اين فشار، مرتکب اين عمل شد سنگ بزنيد؟ اسلام هم نگفته که اين شخص را سنگ بزنيد! چون کسي که دستش به ازدواج دائم نمي رسد رجم (سنگسار) او صدق نمي کند و فقط بايد به صد ضربه شلاق اکتفا کرد.

شما فکرش را بکنيد ببينيد اگر اسلام حکم شديدي نسبت به زنا آورده و اين حکم از سوي خداوند رحيم صادر شده است، آيا آن «رحيم»، بدون اجازه ازدواج موقت امکان دارد حکم به شلاق زدن زناکار بدهد؟ او اين کار را نمي کند!

خداوند به آدم و حوا (عليهما السلام) فرمودند از اين درخت نخوريد. اما قبل از آن، به آنها فرمود: «يا آدَمُ اسکُن اَنتَ و زَوجُکَ الجَنَه … » اين باغ بهشت براي شما، از هر کجايش دلتان خواست بخوريد، اما «و لا تَقرَبا هَذِه الشَّجرَه»: ولي نزديک اين درخت نشويد.

پس مطلبي که در ازدواج موقت است اين است که اصل در ازدواج، ازدواج دائم است. اگر ازدواج دائم ميسر نشد و انسان بين حرام و ازدواج موقت قرار گرفت بايد ازدواج موقت را انتخاب کند.

اگر مجراي حلالي را ببنديد، گناه باز شدن مجراهاي حرام، گردنتان مي افتد! فرض کنيد شما دريچه ي اطمينان چيزي را ببنديد. بعد يکدفعه آن چيز منفجر شود. شما مي گوييد من که منفجرش نکردم! خودش منفجر شد. درحاليکه اين را تو بستي! اگر شما يک چوب کبريت در سوراخ دَرِ زودپز قرار دهي و يک خانواده هم دور آن نشسته باشند، بعد اين زودپز منفجر شود و همه اين ها کشته شوند، شما قاتل همه آنها هستيد. شما مي گوييد من با اين چوب کبريت نمي توانم کسي را بکشم؛ ولي من مي گويم: بله مي توانيد.

شما اگر بياييد جلوي ازدواج موقت را بگيريد، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته مي شود.

هر کس قلم به دست بگيرد و اين حکم را زشت جلوه دهد و يا بد دفاع کند و يا خوب حمله کند، به حکم خدا جسارت کرده و چون حکم خدا ناموس خدا و محارم خداست؛ پس اگر به حکم خدا جسارت شود به خود خدا جسارت شده است.[1]
نمونه اي ديگر از همين موضوع را در 26 خرداد تقويم مطالعه نماييد.

پ. ن.
علامه مصباح يزدي:
آيت الله حائري شيرازي داراي دو صف ممتاز بود؛ اول اين كه اگر چيزي را تشخيص مي داد كه وظيفه است، كوتاهي نمي كرد؛ حتي اگر ديگران هم آن كار را ناشدني بدانند، او دست ازوظيفه بر نمي داشت؛ البته آدمي معصوم نيست و ممكن است، اشتباه كند؛ اما به هر حال وظيفه او، همان است كه فهميده است.

صراحت در اقرار به اشتباه، ديگر ويژگي ممتاز و بي نظير آيت الله حائري است ؛ گاه خودخواهي انسان اجازه نمي دهد كه به اشتباه خود اقرار كند؛ چنين كاري براي عالمي چون ايشان، خيلي سنگين است؛ اما كوچكترين خودخواهي در ايشان وجود نداشت و ابايي از اذعان به اشتباه نداشتند.

تواضع، گذشت و سعه صدر آيت الله حائري ، مثال زدني بود؛ بنده شيراز بودم و ايشان در مسجد وكيل به ايراد خطبه نماز جمعه مي پرداخت؛ برخي از كساني كه علي القاعده بايد دوست ايشان مي بودند، مي گفتند حائري مرگت باد؛ اما ايشان با لبخند مي گفت انشاء الله! چنين گذشتي، شبيه به افسانه است.[2]

 


كانال تلگرامي آيت الله حائري شيرازي

https://t.me/haerishirazi