ايستادگي در مقابل امور غريزي(1)

 

(شريك زنا نباشيم)
ما سر دو راهي هستيم، يا بايد بگوييم مردم به راه حرام برويد؛ هر چه بادا باد و يا ازدواج موقت را توصيه کنيم.بحث بين انتخاب ازدواج موقت يا دائم که نيست بلکه بحث بر سر انتخاب زنا و ازدواج موقت است. اگر کسي گفت ازدواج موقت نه، يعني زنا بله. بعد آيا ما مي توانيم آن شخص زناکار را اعدام يا سنگسار کنيم؟ آيا شما حاضر هستيد به آن کسي که در نتيجه ي اين فشار، مرتکب اين عمل شد سنگ بزنيد؟ اسلام هم نگفته که اين شخص را سنگ بزنيد! چون کسي که دستش به ازدواج دائم نمي رسد رجم (سنگسار) او صدق نمي کند و فقط بايد به صد ضربه شلاق اکتفا کرد.

شما فکرش را بکنيد ببينيد اگر اسلام حکم شديدي نسبت به زنا آورده و اين حکم از سوي خداوند رحيم صادر شده است، آيا آن «رحيم»، بدون اجازه ازدواج موقت امکان دارد حکم به شلاق زدن زناکار بدهد؟ او اين کار را نمي کند!

خداوند به آدم و حوا (عليهما السلام) فرمودند از اين درخت نخوريد. اما قبل از آن، به آنها فرمود: «يا آدَمُ اسکُن اَنتَ و زَوجُکَ الجَنَه … » اين باغ بهشت براي شما، از هر کجايش دلتان خواست بخوريد، اما «و لا تَقرَبا هَذِه الشَّجرَه»: ولي نزديک اين درخت نشويد.

پس مطلبي که در ازدواج موقت است اين است که اصل در ازدواج، ازدواج دائم است. اگر ازدواج دائم ميسر نشد و انسان بين حرام و ازدواج موقت قرار گرفت بايد ازدواج موقت را انتخاب کند.

اگر مجراي حلالي را ببنديد، گناه باز شدن مجراهاي حرام، گردنتان مي افتد! فرض کنيد شما دريچه ي اطمينان چيزي را ببنديد. بعد يکدفعه آن چيز منفجر شود. شما مي گوييد من که منفجرش نکردم! خودش منفجر شد. درحاليکه اين را تو بستي! اگر شما يک چوب کبريت در سوراخ دَرِ زودپز قرار دهي و يک خانواده هم دور آن نشسته باشند، بعد اين زودپز منفجر شود و همه اين ها کشته شوند، شما قاتل همه آنها هستيد. شما مي گوييد من با اين چوب کبريت نمي توانم کسي را بکشم؛ ولي من مي گويم: بله مي توانيد.

شما اگر بياييد جلوي ازدواج موقت را بگيريد، فردا تمام زناها در نامه عمل شما نوشته مي شود.

هر کس قلم به دست بگيرد و اين حکم را زشت جلوه دهد و يا بد دفاع کند و يا خوب حمله کند، به حکم خدا جسارت کرده و چون حکم خدا ناموس خدا و محارم خداست؛ پس اگر به حکم خدا جسارت شود به خود خدا جسارت شده است.[1]
نمونه اي ديگر از همين موضوع را در 26 خرداد تقويم مطالعه نماييد.

پ. ن.
علامه مصباح يزدي:
آيت الله حائري شيرازي داراي دو صف ممتاز بود؛ اول اين كه اگر چيزي را تشخيص مي داد كه وظيفه است، كوتاهي نمي كرد؛ حتي اگر ديگران هم آن كار را ناشدني بدانند، او دست ازوظيفه بر نمي داشت؛ البته آدمي معصوم نيست و ممكن است، اشتباه كند؛ اما به هر حال وظيفه او، همان است كه فهميده است.

صراحت در اقرار به اشتباه، ديگر ويژگي ممتاز و بي نظير آيت الله حائري است ؛ گاه خودخواهي انسان اجازه نمي دهد كه به اشتباه خود اقرار كند؛ چنين كاري براي عالمي چون ايشان، خيلي سنگين است؛ اما كوچكترين خودخواهي در ايشان وجود نداشت و ابايي از اذعان به اشتباه نداشتند.

تواضع، گذشت و سعه صدر آيت الله حائري ، مثال زدني بود؛ بنده شيراز بودم و ايشان در مسجد وكيل به ايراد خطبه نماز جمعه مي پرداخت؛ برخي از كساني كه علي القاعده بايد دوست ايشان مي بودند، مي گفتند حائري مرگت باد؛ اما ايشان با لبخند مي گفت انشاء الله! چنين گذشتي، شبيه به افسانه است.[2]

 


كانال تلگرامي آيت الله حائري شيرازي

https://t.me/haerishirazi


هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.