وسوسه شيطان و قوه خيال

سالکي که براي تهذيب روح قدم برمي‌دارد، شيطان رأي قوه متخيله سالک را به جاي وحي و عقل مي‌نشاند و موهوم و متخيل را معقول جلوه مي‌دهد. باطل را به جاي حق و حق را به جاي باطل نشاندن، شيطنت است. هنگام شروع به شناخت مبدأ و معاد و ساير بخش‌هاي معارف الهي، شيطان ابتدا در اصل فراگيري علوم الهي رهزني مي‌کند؛ بدين گونه که يا زرق و برق را به انسان ارايه مي‌کند، يا مشکلات را در نگاه او بزرگ جلوه مي‌دهد و او را به فقر تهديد مي‌کند: “الشيطانُ يَعِدُکم الفقرَ"(1) تا او را از اصل فراگيري علوم الهي بازدارد و اگر موفق نشد، آنگاه در علم او خلل وارد مي‌کند. وقتي سالک در اصل فراگيري، از گزند شيطان رهايي يافت، مي‌پندارد راه باز است و خطري در پيش نيست، ولي هنگام شروع به عمل با وسوسه ديگر شيطان روبرو مي‌شود؛ وسوسه شيطان اين است که رأي‌هاي خود سالک را به جاي وحي يا عقل مبرهن مي‌نشاند، توضيح اين که: کار شيطان در درون دستگاه نفس، جا به جا کردن است….

در انسان قوه‌اي به نام قوه متخيله است که وظيفه تجزيه و ترکيب را بر عهده دارد؛ انسان عاقل معتدل در تعديل اين قوه، رياضت مي‌کشد؛ رياضت کشيدن يعني هوشمندي به خرج دادن و قواي نفس را کنترل کردن و کار را به دست قوه متخيله ندادن. در حالي که قوه متخيله از بهترين نعمت‌هاي الهي است. اين قوه نيروي بسيار خوب و بازوي قوي براي نفس در احضار خاطرات است، ولي دخل و تصرفي که خود مي‌کند نارواست.

 

کتاب مراحل اخلاق در قرآن، آية الله جوادي آملي.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.