نوعِ نگاه

 

پيش چشمت داشتي شيشه کبود زان سبب عالم کبودت مي نمود
يکي از مهمترين موضوعات مؤثر در زندگي، نوع نگاه انسان به هستي و پديده هاي موجود در آن است. چگونه ديدنِ هستي و نوع نگرش انسان به حيات و به خود، تعيين کننده نوع زندگي اوست. انسان به ميزاني که به عالم و هر آنچه در آن است وسيع و عميق بنگرد، به همان ميزان برداشت هاي نو و تازه اي از آن در مي يابد و دريافت واقعيات و حقايق در شيوه زندگي او تأثيري عميق مي گذارد. اگر انسان جهان را تيره و تار و پر از زشتي و پليدي ببيند و قواعد و قوانين آن را نشناسد و آن را بي مبدأ و بي مقصد بداند، اين نوع نگاه در وجود او انعکاس مي يابد و ناآرامي و بدخلقي و اضطراب و افسردگي را در وجودش پديدار مي سازد و زندگي را برايش تنگ و تاريک مي کند.

احساس خوشبختي و بدبختي، به نوع نگاه انسان به هستي باز مي گردد. همانگونه که اگر انسان با عينک کبود به پيرامون خود بنگرد، همه اشياء و حتي خود نور را تيره و کبود مي بيند و چنين مي پندارد که همه چيز سياه و هولناک است.

 


هزار قانون زندگي (برگرفته از مثنوي معنوي)، محمود قنبري و همكاران، قانون 106

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.