نوبهار است

 

نوبهار است در آن کوش كه خوشدل باشي
که بسي گل بدمد باز و تو در گل باشي

من نگويم که کنون با که نشين و چه بنوش
که تو خود داني اگر زيرک و عاقل باشي

چنگ در پرده همين مي‌دهدت پند ولي
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشي

در چمن هر ورقي دفتر حالي دگر است
حيف باشد که ز کار همه غافل باشي

نقد عمرت ببرد غصه دنيا به گزاف
گر شب و روز در اين قصه مشکل باشي

گر چه راهيست پر از بيم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشي

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صيد آن شاهد مطبوع شمايل، باشي

كليد واژه ها:
شادكامي( ساختني است نه يافتني)، خوش دلي، خوش بيني، اغتنام فرصت، تأكيد برداشته‌ها نه نداشته‌ها، رويارويي و مسأله مدار و شناختي با مشكلات، تأكيد بركوشش، توجه به اينجا و اكنون

 

مولوي

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.