موضوع: "اخبار مدرسه"
مزاحم تلفني اش آشفته ام کرده است!
چهارشنبه 97/12/15
پرسش: ارتباط همسرم با مردي سي و دو ساله هستم. سال گذشته به مدت چهار ماه، همسرم مزاحم تلفني پيدا کرد و پنهاني باهم حرف مي زدند يا پيام ارسال مي کردند، تا اين که متوجه شدم و شکايت کردم، چندبار انکار کرد؛ اما بعد از گرفتن پرينت مکالمات، فهميدم حدسم درست بوده، خيلي وضع روحي ام خراب شده است . هيچ وقت فکر نمي کردم همسرم اين کار را با من بکند؛ گاهي وقت ها هم که راجع به اين قضيه بحث مي کنيم، من را متهم مي کند که تو شکاک و بدبين هستي. لطفاً راهنمايي ام کنيد.
پاسخ:
اين طبيعي است که اگر کشف ميکرديد همسرتان به تعهداتش در ازدواج چندان پايبند نيست، واکنشهاي رواني از جمله شک و ترديد، گوش بهزنگي زياد، ناراحتي و بدبيني نسبت به همسر، تمايل براي محدود يا کنترل کردن او يا حتي بياعتمادي در شما بروز کند. اما از آنجا که همسرتان اين موضوع را انکار ميکند بايد بدانيد اين موضوع، چه واقعيت داشته باشد، چه خيال يا توهم باشد واکنشهاي اوليهي روانشناختي مثل شکاک شدن، به جسم شما هم کشيده خواهد شد و علائمي نظير بدخوابي يا بيخوابي و استرس بالا، که به يقين روي امور ديگر زندگي شما مثل شغلتان هم تأثير خواهد گذاشت، در پي خواهد داشت.
از آنجايي که ما دفاع همسر شما را نشنيديم و طبق گفتهي شما ميدانيم او انکار ميکند، بايد گفت اين موضوع چه واقعيت داشته باشد يا نه، حالا شکي در شما ايجاد شده است که همسرتان را متهم به بيوفايي ميکنيد و ميگوييد از چارچوب ازدواج خارج شده است. سعي ميکنيد از طرق مختلف حرف خود را ثابت کنيد و از طرف ديگر، خانم هم در تلاش براي اثبات خودش، شما را متهم به بدبيني و توهم ميکند. مطمئن باشيد با اين دور باطل که هر دو همديگر را متهم ميکنيد هيچ مشکلي حل نميشود. پس بهتر است شما و همسرتان به توافقي مشترک برسيد. مثلاً بهطور کامل و روشن براي او مشخص کنيد چه رفتاري باعث شک کردن شما ميشود يا بهطور واضح بگوييد چطور ميتواند اعتماد آسيبديدهي شما را ترميم کند.
بهطور کلي وقتي در رابطهاي مثل زناشويي، اعتماد متقابل ترَک ميخورد، نبايد کسي که عامل و باعث ايجاد بياعتمادي بوده است و طرف مقابلش، انتظار داشته باشند بهسرعت بتوان اين موضوع را حل کرد. در حقيقت براي دستيابي مجدد به اعتماد، زمان لازم است.
يعني بايد در نظر داشته باشيد امکان ندارد کسي که به هر نحوي در رابطه دچار بياعتمادي شده است بتواند بهسرعت اعتمادش را بازسازي کند. اين نياز به زمان دارد و اگر همسرتان سعي در بازسازي اعتماد شما دارد بايد دو چيز را بداند: اينکه هرچه بيشتر سعي کند خود را از اين رابطه مبرا نشان دهد و آن را انکار کند و به شما بگويد دچار بدبيني و توهم شديد، شک و شبههي شما بيشتر خواهد شد. پس همسرتان هم بايد بداند اين راه هم کمکي به حل مشکلتان نميکند و دوم اينکه بپذيرد رفتارهايي که شک شما را برميانگيزند، انجام ندهد.
چارهي نهايي آن است که هر دو بنشينيد و باهم بر سر رفتاري که مورد تأييد هردوتان است، توافق کنيد اما حواستان باشد احترام و فرديت هر دو شما بايد حفظ شود. مثلاً بهجاي اينکه بخواهيد تلفنهاي همسرتان را کنترل کنيد، حالا که به اين تماسها حساس هستيد با او توافق کنيد شمارهي خود را عوض کند تا به قول شما از مزاحمت خلاصي يابيد. يا اينکه اگر همسرتان ميبيند تماسهايي که با او برقرار ميشود سبب حساسيت شماست، ميتواند در حضور شما صحبت کند تا پنهانکاري که منجر به شک و ترديد ميشود ديگر وجود نداشته باشد.
اگر با اين روش پاسخي نگرفتيد، حتماً از يک مشاور کمک بگيريد. اما بدانيد ممکن است ترميم اعتماد شما بين شش ماه تا يک سال طول بکشد.
سايت سپيده دانايي
مناظره امام رضا با ابوقرة
چهارشنبه 97/12/15
یکی از مناظرات امام رضا(ع) با ابوقره بود. در این مناظره سوالات متعددی مطرح شده است. یکی از این سوالات بدین شرح می باشد:ابو قرّه گفت: چرا هنگام دعا دستهاى خود را به آسمان بالا مىبرید؟
فرمود: خداوند هر کدام از بندگان را به نوعى از عبادت استعباد فرموده، و خداوند را پناهگاه و مکانهایى براى عبادت است که بدان پناه مىبرند، بندگان خود را ملزم به رعایت گفتار، علم و عمل و توجّه و مانند آنها فرمود. توجّه در نماز به کعبه نمود و حجّ و عمره را برایش توجیه فرمود، و مخلوق خود را هنگام دعا و طلب و تضرّع ملزم به باز کردن دستان و بالا بردن به سمت آسمان فرمود تا نشان از حال استکانت و بندگى و خوارى در برابر او باشد.
طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج ۲، ترجمه بهراد جعفری، تهران: اسلامیه، ۱۳۸۱ ش، ص393-402.
ماري در قبر انسان
چهارشنبه 97/12/15
ثقة الاسلام كليني ( رضوان الله عليه) از قول امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: در قبر فردي مار بزرگي است كه هر روز انگشت بزرگش را مي زند و او بايد در قبر و در عالم برزخ با آن بسازد. بعد امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: مي دانيد، چرا؟
براي اينكه آن فرد مي توانست گره از كار مسلماني را بگشايد، اما نگشود. يعني اي آقاي لوله كشي كه پيرزني به در مغازه ات آمده و درخواست كرده تا لوله تركيده آب خانه اش را تعمير كني و تو مي توانستي بروي، اما نرفتي، اين كارت ماري در گور خواهد شد و تا روز قيامت نيشت مي زند.
اي آقاي داروخانه چي كه داروي مريض مستأصل را داشتي، اما آنرا به وي ندادي، اين كار تو مانند ماري تا روز قيامت در نزدت خواهد بود.
اي آقاي صاحب اتومبيل كه زن بچه به بغل را در آفتاب سوزان و يا سرماي گزنده مي بيني، اما او را سوار نمي كني، اين كار تو ماري شده و تا روز قيامت در كنارت مي ماند.
تشخص انسان به داشتن منزل مجلل و يا لباسها عالي نيست. در اينجا روي سخن بيشتر با خانمها مي باشد. تشخص اين است كه كهنه نوزاد همسايه را كه گرفتار است بشوييد. مقدس اردبيلي (رضوان الله عليه) كه يكي از مراجع بزرگ تقليد بود، روزي از لب فرات رد مي شد كه به زائري برخورد نمود. اين زائر يك پيرمرد دهاتي بود كه بر لب فرات نشسته و در حالي كه بسيار خسته مي نمود لباس مي شست. مقدس اردبيلي به او سلام كرد و اين امر باعث طمع پيرمرد شد.
پس گفت: آقا مي تواني مقداري از لبسهاي مرا بشويي؟
مقدس اردبيلي پاسخ مثبت داده، عبا و قبا را كنار گذاشت و مشغول لباس شستن شد. پس از مدتي چند نفر از مردم و طلاب كه از آنجا مي گذشتند مقدس اردبيلي را شناخته و به ايشان احترام نمودند. اين امر موجب شد كه پيرمرد بفهمد كه لباسهايش را به دست مرجع تقليدش سپرده و بنابراين بسيار شرمنده شد و گفت: آقا ببخشيد كه شما را نشناختم.
مقدس اردبيلي فرمود: باعث افتخار من است كه بتوانم لباس زائر امام حسين (عليه السلام) را بشويم.
لذا اي خانم، افتخار تو داشتن دهها قطعه طلا نبوده، بلكه اين نكبت و بدبختي است. افتخار تو اين است كه بتواني لباسهاي همسايه ات را بشويي.
آيت الله حسين مظاهرى، به سوى حق، بخش 9
عادت تثبيت شده
چهارشنبه 97/12/15
چون ز عادت گشت محکم خوي بُد
خشم آيد بر کسي کَت وا کَشد
خوي و خصلت آدميان بر دوگونه اند، خصلت ها و يا صفات ممدوح و پسنديده که نشان آن پذيرا شدن عقول هوشيار جمعي انسان هاست که عمدتاً به وسيله انبياء و اولياء الهي که زشتي ها و زيبايي ها را مي شناسند تعريف و تبيين شده است و آن ديگري که مذموم و ناپسند است آن دسته از صفات مردمان است که خرد جمعي آدميان آن را به نيکي بر نمي تابد و از ناحيه اولياء حق به رذيلت و زشتي از آن ياد شده است.
حالات و رفتارها چه مثبت و چه منفي در اثر استمرار و تکرار استحکام مي يابد و به عادت ها مبدل مي شود و تا آنجا پيش مي رود که به صورت طبيعت ثانوي در وجود انسان آشکار مي گردد. در روايتي از معصوم(ع) آمده است که : العادهُ طبعُ ثانٍ : عادت طبيعت دوم انسان است و راندن و دور کردن عادت ها کاري بس دشوار و شکننده است.
مولانا در اين بيت مي گويد: چنانچه خوي ناشايست انسان در سيطره عادت محکم و استوار شد و به طبيعت دوم مبدل گرديد، فرار از چنگال آن سخت و گاهي ناممکن است و چنان با وجود آدمي ممزوج مي شود که اگر ناصح و مصلحي بخواهد صاحب اين خصلت ها را نصيحت کند و او را از تکرار و استمرار زشتي ها بازدارد مورد غضب و خشم صاحب آن واقع مي شود و چه بسا آتش خشم او دامنش را بگيرد و هستي اش را مورد مخاطره قرار دهد.
عادت ها در وجود انسان آنچنان استوار مي شوند که قبح و زشتي آن ها ناديده انگاشته مي شود و دارنده عادات را در مقابل مصلحان قرار ميدهد. اين قاعده در امور فردي و جمعي نيز صادق و اجتماعات بشري هم چنانچه به عادت هاي ناشايست دچار شوند کار مصلحان را با دشواري و مقاومت مواجه مي کنند، مصداق قرآني آن همانا داستان قوم لوط است که عادت بسيار زشت خود را امري موجه مي دانستند و در مقابل رسول حق به مقابله برخواستند و هدايت هاي نبي خدا را بر نتافتند و به غضب الهي گرفتار آمدند.
چون خلافِ خوي تو گويد کسي کينه ها خيزد تو را با او بسي
هزار قانون زندگي (برگرفته از مثنوي معنوي)، محمود قنبري و همكاران، قانون467
حضرت معصومه(س)(2)
چهارشنبه 97/12/15
2.همتا نداشتن: برخی معتقدند کمال علمی و معنوی حضرت معصومه (ع) در حدی بوده که کسی همتای او برای ازدواج نبوده است. در مقابل گفته شده است که ائمه (ع)، هیچ گاه مانع ازدواج دختران خود نمیشده و در قول و عمل، مردان مؤمن را همتای زنان مؤمن میدانستهاند.[۲]
3.وصیت موسی بن جعفر (ع): یعقوبی معتقد است امام هفتم به دختران خود وصیت کرده بود که ازدواج نکنند.[3] پژوهشگران معتقدند اولا این وصیت بر خلاف سنت پیامبر (ص) و ائمه است، و در ثانی، در متن وصیت امام موسی بن جعفر، چنین توصیهای وجود ندارد.[4]
1.حسینی، «راز عدم ازدواج حضرت معصومه (س)»، ص۱۰۳.
2. حسینی، همان، ص۱۰۳.
3.یعقوبی، تاریخ، دار صادر، ج۲، ص ۴۱۵
4. حسینی، همان، ص۱۰۱-۱۰۳.