هفته وحدت گرامي باد

مهرباني نسبت به خود

 

تکنيک شفقت نسبت به خود
(مهرباني نسبت به خود)

شفقت نسبت به خود ابزار نيرومندي است که مي‌تواند بهزيستي، اعتماد به نفس و سخت‌رويي شما را ارتقا بخشد.
بيشتر افراد به راحتي مي‌توانند نسبت به ديگران مهربان باشند اما نمي‌توانند همين محبت را به خودشان داشته باشند.
با لحظاتي توقف کردن در طول روز براي انجام تمرين “شفقت نسبت به خود” مي‌توانيد به تدريج اين کيفيت را در خودتان افزايش دهيد و آن را بخشي از زندگي خود سازيد.
روش:
در طول روز، به خصوص اوقاتي که تحت فشار و استرس هستيد، لحظاتي توقف کنيد و شفقت نسبت به خود را تمرين کنيد.
• هر گاه متوجه شديد در موقعيت دشواري دچار استرس شده‌ايد، توقف کنيد.
• دستتان را روي قلب بگذاريد يا اگر با اين کار راحت هستيد خودتان را در آغوش بگيريد.
• چند نفس عميق بکشيد
• تصديق کنيد که رنج مي‌کشيد و ببينيد آيا مي‌توانيد آنطور که با دوستي عزيز يا يک کودک با مهرباني رفتار مي‌کنيد، با خودتان هم مهربان باشيد.
• چند جمله محبت‌آميز به خودتان بگوييد، از تصديق رنج آغاز کنيد:
«اين رنج است» يا «بسيار دردناک است» يا «خيلي دارم رنج مي‌کشم»
«رنج بخشي از انسان بودن است»
در ادامه از هر جمله‌اي که مناسب موقعيت‌تان است استفاده کنيد. مي‌توانيد از اين جملات پيشنهادي استفاده کنيد يا جملات خودتان را بسازيد
خودم را با محبت در آغوش مي‌گيرم
با عشق خودم را آنطور که هستم مي‌پذيرم
براي خودم آرامش طلب مي‌کنم
با خودم با مهرباني و عشق رفتار مي‌کنم
نسبت به تجربه‌ام همانطور که هست گشوده خواهم بود
سپس کارهاي روزمره‌تان را با شفقت نسبت به خود و پذيرش ادامه دهيد.

 

كانال روانشناسى نوين خانواده:
https://t.me/rha23

 

بارش باران بواسطه استخوان(1)

 

در زمان حكومت معتمد عبّاسى به جهت نيامدن باران ، خشكسالى شد و همه جا را قحطى فرا گرفت ، لذا خليفه دستور داد كه مردم نماز باران به جاى آورند تا رحمت الهى نازل گردد.مردم سه روز مرتّب نماز باران خواندند ولى خبرى از بارش باران نشد، تا آن كه نصارى به همراه يكى از راهبان حركت كردند و چون به بيابان رسيدند، راهب دست به سوى آسمان بلند كرد و در اين هنگام ابرى بالا آمد و شروع به باريدن كرد.همچنين روز دوّم ، نيز نصارى به همراه همان راهب حركت كردند و چون راهب دست به سوى آسمان بلند كرد - همانند روز قبل - ابرى نمايان گشت و باران فرود آمد.
به همين علّت مسلمان هاى ظاهر بين كه شاهد اين صحنه مرموز بودند، نسبت به دين مبين اسلام در شكّ و ترديد قرار گرفتند و عدّه اى از آن ها مرتّد شدند و از اسلام برگشتند.
ادامه دارد…

 

عُمر و زندگي در احاديث

 

21) «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
مَنْ أَحْسَنَ فِيمَا مَضي مِن عُمرِه لَم يُؤاخَذْ بِما مَضَي مِن ذَنبِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فِيمَا بَقِيَ مِن عُمرِه أُخِذَ بِالأَوَّلِ وَ الآخِرِ!
کسي که در باقيماندة عمر خود اعمال خود را نيکو کند از گناهان گذشته‌اش بازخواست نمي‌شود و اگر با همان کردارهاي بد عمر خود را به پايان ببرد از تمامي اعمال او از اول تا به آخر بازخواست خواهد گرديد! (بحار، ج 77، ص 113)

22) «مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»:
بقيّةُ عُمرِ الـمَرءِ لاثَمَن لَهُ، يُدرِكُ بها مافاتَ و يُحيي بِها ما أَماتَ.
بقيه عمر آدمي (آنقدر گرانبها است که‌) قابل ارزيابي نيست، انسان مي‌تواند خوبي‌هاي از دست رفته را جبران کند و فضائلي که در وجود خود سرکوب کرده را احيا نمايد. (مجموعة وراّم، ج 1، ص 36)

23) «مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»:
مَن اشتَغَل بِالفُضول فاتَهُ مِن مُهِمِّهِ الَمأْمولُ.
کسي که خود را به مسائل بيهوده سرگرم کند از خواسته‌هاي واقعي زندگي خود باز خواهد ماند. (شرح غرر، ج 5، ص 336)

24) «امام محمدباقر(عليه‌السلام)»:
اُغدُ عالِماً اَو مُتعلِّماً و اِياكَ أَنْ تَكُونَ لاهياً مُتَلَذِّذاً.
روز خود را طوري بگذران که يا عالم باشي يا دانش‌آموز، و برحذر باش از اينکه عمرت در غفلت هوسراني‌ها و کامجوئيهاي زيانبخش سپري گردد. (مشکوة‌الانوار، ج 1، ص 301)

25) امام حسن مجتبي(ع):
يا ابنَ آدَم! إنّكَ لَم تَزَلْ في هَدمِ عُمرِك مُنذُ سَقَطْتَ مِن بَطنِ أُمِِّكَ فَخُذ مِمّا في يَدَيكَ لِما بَينَ يَدَيك.
اي آدميزاد! از آن زمان که از شکم مادر بيرون شدي مرتب در حال انهدام و ويراني عمر خود بودي، تو (امروز را غنيمت بدار) و آنچه در وُسع واختيار داري براي بعد از مرگ خود توشه بردار. (تحف‌العقول، ص 112)

26) «مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»:
ا‌ِنّما اَنتَ بَعضُ ايّامِك، فكُلُّ يَومٍ يَمضيِ عَلَيكَ يَمضيِ بِبَعضِكَ!
اين را بدان که وجود تو همان شمارش روزهاي عمر تو است، هر روزي که بر تو بگذرد قسمتي از وجود تو را به همراه خود مي‌برد! (شرح غرر، ج 3، ص 77)

27) «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
اَلأيّامُ ثلاثةٌ: فيومٌ مَضي لايُدْرَكُ و يومٌ اَلناسُ فيهِ فَيَنبَغِي أَن يَغتَنِموُهُ وَ غدٌ اِنّما في اَيديهم اَمَلُه.
ايام زندگي سه روز است: يک روز که گذشت و ديگر دسترسي بدان نيست، ديگر روزي است که اکنون مردم در آن به سر مي‌برند و بايد که آن را غنيمت بدارند و ديگر فردايي است که آرزوهاي خود را تنها بدان بسته‌اند. (تحف‌العقول، ص 324)

28) «مولي اميرالمؤمنين عليه‌السلام»:
يا ابن آدم! كُن وَصِيَّ نفسِكَ وَاعْمَل في مالِكَ ما تؤثِرُ أَنْ يُعَمَل فيه مِن بَعِدك.
اي آدميزاد! تو خود وَصيّ خود باش و آنچه مي‌خواهي که بعد از خودت (ديگران) در مال (و ترکة) تو اِعمال کنند آن را به دست خود اجرا نما. (نهج‌البلاغه، کلمة 246)

29) «امام جعفرصادق(عليه‌السلام)»:
لاتَقطَعِ النّهارَ بِكذا وَ كذا فَاِنّ مَعَكَ مَن يَحْفَظُ عليكَ.
روز خود را بيهوده با چنين و چنان از دست مده، و اين را بدان که در کنارت (فرشته) کسي است که تمام رفتارها و گفتارهاي تو را ثبت و ضبط مي‌کند. (لئالي‌الاخبار، ج 1، ص 14)

30) «پيامبر گرامي اسلام صلي‌الله عليه و آله و سلم»:
اِنّ اَهلَ الجَنَّةِ لايَندِمونَ عَلي شَيءٍ مِن اُمورِ الدُنيا اِلاّ علي ساعَةٍ مرَّتْ بِهِم في‌الدّنيا لَمْ يَذكُروا اللَّهَ فيها.
بهشتيان، (فردا) بر هيچ يک از امور دنيا اظهار ندامت و پشيماني نمي‌کنند جز آن ساعتي که بر آن‌ها گذشت و خدا را در آن ياد نمي‌کردند. (لئالي‌الاخبار، ج1، ص 15)
احاديث ديگر با همين موضوع را در 28 آبان تقويم مطالعه نماييد

 

شکوفه هاي حکمت

 

جواب نامه نانوشته!

 

محمد بن عباس مي‏گويد: ما چند نفر بودیم که با يکديگر در مورد مقامات امام حسن عسکري عليه ‏السلام صحبت مي‏ کرديم، يکي از ناصبي‏ها، گفتار ما را به مسخره گرفت و گفت: «من بدون مرکب، نوشته ‏اي را براي آن حضرت مي‏نويسم، اگر او پاسخ سؤالهاي مرا داد، حقانيت او را مي‏ پذيرم.» پس وي سؤالهاي خود را در نامه‏اي نوشت، ما نيز مسئله ‏هاي خود را در نامه ‏اي نوشتيم و به سوي آن حضرت فرستاديم. امام حسن عسکري عليه ‏السلام پاسخ مسائل همه ‏ي ما را در جواب نامه‏ اش داد و در نامه‏ ي مربوط به ناصبي، علاوه بر پاسخ به مسائل او، نام او و نام پدر او را نيز نوشته بود. وقتي که آن مرد ناصبي، جواب نامه‏اش را ديد، متعجب و حيرت‏زده گرديد به طوري که از هوش رفت.
پس از به هوش آمدن، حقانيت امام حسن عسکري عليه ‏السلام را پذيرفت و جزو شيعيان آن حضرت گرديد.
عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام حسن عسگری (علیه السلام)،تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس،چاپ چهارم،1386،صص503-504.