ميلاد امام حسن عسكري(ع) مبارك باد

شعب ابیطالب

 

شِعْب ابی‌طالب، درّه‌ای میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در مکه است. وقتی قُصَی بن کِلاب بر مکه حاکم شد، هر خاندانی از قریش را در جایی از مکه سکونت داد. او وَجه کعبه (قسمت روبه‌روی درب کعبه) را که دربردارندۀ شعب ابی طالب و به سمت معلاة مکه بود، برای خاندان خود و فرزندانش عبد مناف و عبدالدار برگزید. این شِعب به لحاظ نزدیکی به کعبه، بهترین نقطۀ مکه بود. زمین شعب متعلق به عبدالمطلب بود و او نیز در اواخر عمر، آن را میان فرزندان قسمت کرد و پیامبر(ص) سهم پدرش عبدالله را سهیم گشت.[1]
شِعب همچنین محل تولد رسول خدا(ص) بوده[2] و به همین جهت به “"شعب مولد"” نیز معروف است.[3] خانۀ خدیجه و محل زندگی وی با پیامبر(ص) نیز در این منطقه بوده و فاطمه زهرا(س) در آنجا زاده شده است.[4] همچنین عبدالله بن عباس نیز در این شعب متولد شد[5]و زندگی کرد.
1. حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۳، ص۳۴۷.
2. کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۴۳۹ .
3. قائدان، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۴.
4. همان.
5. اخبار الدولة العباسیة، ۱۳۹۱ق، ص۲۵.

 

نکاتي كليدي براي زندگي شيرين

 

1- طلاق بيشتر از مرگ بر زندگي بچه ها تأثير منفي ميگذاره.
2- هرگز به کودکانمون دروغ نگيم.
3- به کودکان خود وابسته نباشيم و خدمت به اونها رو وظيفه خودمون بدونيم و از اين بابت بر اونها منت نگذاريم.
4- براي فرزندانمون يک الگوي انساني عادي باشيم، کاملاً طبيعي و دست يافتني.
5- کودکان به دقت در رفتار پدر و مادر نظر ميکنن ، پس مراقب اعمال و رفتار خودمون باشيم.
6- فرزندانمون رو فقط در محيط بسته و محدود تربيت نکنيم چون در تعامل با ديگرون دچار مشکل ميشن.
7- سعي کنيم با افراد فاميل و دوستان و آشنايان در تعامل و رفت و آمد باشيم، افراد منزوي تمايل زيادي به خودکشي پيدا ميکنن.
8- حقوق کودکان رو محترم بشماريم تا بتونن ترقي کنن.
9- امر و نهي بسياري نداشته باشيم! درواقع بهتره که هيچ امر و نهيي نداشته باشيم و اونچه رو که ميخواهيم و دوست داريم انجام بشه، خود عمل کنيم و هيچگونه کلام آمرانه اي نداشته باشيم.
10- فرصت انتقاد بچه ها رو از خودمون فراهم کنيم، اجازه بديم خيلي راحت احساس و برداشت خودشون رو از ما به زبون بيارن.

 

انسان در مسير زندگي، محمد مجد، نشر بدر

 

عزت خوديافته

 

ريشه اغلب اضطراب ها، افسردگي ها، بي قراري هاي رواني، احساسِ حقارت و کهتري، خودکم بيني و زودرنجي، پرخاشگري و ناکامي و… ناشي از فقدان احساس عزتمندي و اقتدار از درون است.
کساني که نتوانند عزت خوديافته را از عزت دگريافته متمايز کنند، همچنان در هاله اي از سردرگمي و بي هويتي به سر خواهند برد و هيچ گاه از فروکاهندگيِ ذلت و خواري نجات نخواهند يافت.[1]

عزت بندگي
امام صادق (عليه السلام): مَن أرادَ عِزّاً بِلا عَشيرَةٍ وغِنىً بِلا مالٍ وهَيبَةً بِلا سُلطانٍ فَليَنقُل مِن ذُلِّ مَعصِيَةِ اللّهِ إلى عِزِّ طاعَتِهِ؛
هر كس عزّت و آقايىِ بدون تبار، و بي نيازىِ بدون ثروت، و هيبتِ بدون قدرت (سلطنت) مي خواهد، بايد خود را از خوارىِ نافرمانى خدا، به عزّتِ پيروى از او بكشاند.[2]

 

. روان روان در نهان نهان، دکتر عبدالعظيم کريمي، ص 165
2. الخصال، ص169، ح 222 ؛منتخب ميزان الحكمه، ص832


امین قریش!

 

خانه کعبه در دوره جاهلیت هم در نظر عرب محترم بود. سالی سیل به درون کعبه راه یافت و دیوارهای خانه را شکست. قریش دیوارها را بالا بردند و وقتی خواستند حجرالاسود را نصب کنند، بین سران قبیله‌ها اختلاف شد. رئیس هر قبیله می‌خواست این افتخار را نصیب خود کند. سرانجام کار بالا گرفت. بزرگان قبیله طشتی پر از خون آوردند و دست خود را در آن فرو بردند و این کار مانند سوگندی بود که به موجب آن باید بجنگند تا پیروز شوند. سرانجام پذیرفتند، نخستین کسی را که از در بنی‌شیبه داخل مسجد شود به داوری بپذیرند و هر چه او گفت انجام دهند. نخستین کسی که داخل شد حضرت محمد (ص) بود. بزرگان قریش گفتند او امین است، داوری وی را می‌پذیریم. سپس داستان را به او گفتند. محمد (ص) گفت: جامه‌ای بگسترانید. و چون چنین کردند حجرالأسود را میان آن جامه گذاشت و گفت رئیس هر قبیله یک گوشه از جامه را بردارد، چون جامه را برداشتند و بالا بردند، حجرالاسود را برداشت و بر جای آن نهاد و با این داوری، از خونریزی بزرگی جلوگیری کرد.[1] این اتفاق، نشان‌دهنده موقعیت حضرت محمد (ص) در میان مردم مکه است.
1. شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۴۰.