حضرت معصومه(س)(1)

 

چرا حضرت معصومه(س) ازدواج نکردند؟درباره ازدواج نکردن وی، دلایلی ذکر شده است؛ از جمله:
1.وجود خفقان و اختناق در زمان خلافت هارون عباسی: خفقان در دوره خلافت هارون چنان شدید دانسته شده که شیعیان حتی جرأت پرسیدن سوالات شرعی خود از امام (ع) را نداشته‌اند؛ چه رسد به آنکه بخواهند با دختر امام موسی كاظم(ع) ازدواج کنند. پژوهشگران معتقدند زندانی شدن امام هفتم هم روی آوردن برای خواستگاری از دختران وی را کاهش داده است.[1]
ادامه دارد…

 

تفكر انتقادي

 

انسانيت ما به انديشه و هنر فكر كردن ما است.
اگر آدمي به چشم است و دهان و گوش و بيني
چه ميان نقش ديوار و ميان آدميت

در روايات آمده از دروغگويي و ناداني انسان همين بس كه هر چه مي شنود نقل كند و به آن ترتيب اثر دهد.
ابن سينا مي فرمايد: «كسي كه بدون مدرك سخني را بپذيرد يا رد كند از كسوت انسانيت خارج شده است.»
يکي گفت: خسن و خسين هر سه دختران مغاويه بودند که در مدينه آنان را گرگ خورد. گفتند: خسن و خسين نبود، حسن و حسين بود. هر سه نبود، هر دو بود. دختر نبود، پسر بود. مغاويه نبود معاويه بود. معاويه هم نبود علي(ع) بود. در مدينه گرگ آنها را پاره نکرد بلکه امام حسن را زنش زهر داد، امام حسين را هم شمر ملعون تو صحراي کربلا شهيد کرد. آن کسي را هم که گرگ خورد حضرت يوسف بود آن هم در مدينه نبود در راه کنعان به مصر بود آن هم نخورد بلکه برادرهايش گفتند خورد که از اصل دروغ بود! مثلا داستان مشهور عشق يزيد به ارينب وخواستگاري امام حسين از آن زن كه بسياري نقل مي كنند. از نظر اسناد تاريخي خيلي شبيه اين لطيفه بالا است.

 

نرم افزار اندرويدي بي خيال درماني (نگاهي ديني - روان شناختي به وسواس)، بخش شوخي و بذله درماني

 

فكرتو عوض كن

 

به اين ديالوگ بي نظير و به ياد ماندني فيلم “طعم گيلاس” دقت كنيد:
انسان وقتي مي خواد به يه انسان کمک کنه خوبه يه کمک خوب بکنه؛ يه کار خوب بکنه يه زندگي را نجات بده آقا…
شما وقتي مطرح نمي‌کني که مشکلتون چيه؟ کسي ميتونه به شما کمک کنه؟
حالا ما غريبه حتما فاميلي دوستي رفيقي برادري نميشه که …جسارت ميکنم يا موضوع خانوادگيه يا موضوع بدهکاري چيزي.
به هرحال هر چي که هست راه حل داره؛ ولي وقتي شما حرف نمي زنيد از کي کاري برمياد براي شما؛
اگه توي زندگي براي کسي مشکلي پيش بياد و بره خودکشي کنه توي دنيا الان کسي زنده نبود
بزار يه خاطره از خودم بگم اول ازدواجمون بود همه جور ناراحتي کشيده بودم آخر اينقدر خسته شدم
گفتم برم خودمو راحت کنم از اين همه ناراحتي چه خبره صبح زود که تاريک بود
پاشدم طناب را برداشتم انداختم تو ماشين برم قال قضيه را بکنم
برم خودکشي بکنم رفتيم اطراف ميانه بود سال 1339 نزديک خونمون توتستان بود طناب را هرکار مي کردم رو درخت گير نمي کرد
آخه تاريک بود يه مرتبه انداختم گير نکرد دو مرتبه انداختم گير نکرد ديگه آخه خودم رفتم بالاي درخت و طناب را گير دادم
ديدم يه چيز نرم خورد به دستم توت بود چه توت شيريني… اولي را خوردم دومي را خوردم سومي را خوردم يه وقت ديدم هوا داره روشن ميشه آفتاب زده بالاي کوه…
چه آفتابي چه منظره اي چه سبزه زاري يه وقت ديدم صداي بچه ها مياد موقع مدرسه بود آمدن ديدن من توت مي خورم گفتن آقا درخت را تکون بده
ما هم درخت را تکون داديم اينا خوردن اينا مي خوردند من کيف مي کردم يه مقدار توت را جمع کردم آمدم تو خونه خانم ما هنوز از خواب بيدار نشده بود يه خورده از توت داديم به اون
اونم خورد اونم کيف کرد رفته بودم خودکشي کنم توت چيدم آوردم خونه يه توت مارو نجات داد.
بديعي: توت را خوردي و خانمتم توت را خورد و همه چي خوب شد آره ؟
مرد: خوب نشد ولي فکرم عوض شد البته که اون ساعت خوب شد ولي فکر و حالم عوض شده بود در اين دنيا هيچ کس نيست تو خونش حرف نداشته باشه محاله؛
آخه نمي دونم حرف شما چيه اگر مي دونستم بهتر حرف ميزدم آدم که مثلا ميره پيش دکتر بايد درداشو بگه که فلان جام درد ميکنه بزار يه جوک بگم :يكي رفت دکتر گفت آقاي دکتر انگشتمو هرجا ميزنم درد ميکنه رو قلبم ميزنم درد ميکنه رو سرم ميزنم درد ميکنه رو دستم ميزنم درد ميکنه دکتر معاينه کرد گفت آقا انگشتت شکسته وجود شما سالمه…
آقاي محترم شما فکرت مريضه خودت سالمي پاشو عوض کن فکرتو آقا آقا دنيا جور ديگريه ؛ دنيا وقت ديگريه ؛ تو عوض کن فکرتو دنياتو عوض کن…
خوش ببين همه چيزو ؛ خوب ببين همه چيزو تو اول زندگيته تازه داري به دوران ميرسي با يه سختي ميخواي خودکشي بکني
زندگي مثه قطار ميمونه تا آخر سر برسه به منزل آخر و ايستگاه آخر که مرگه البته مرگ چاره ست نه اول کار نه اول جواني.
آدم فکر ميکنه داره کار درستي ميکنه ميره مي بينه مي فهمه اشتباه از آب درآمد
تو قطع اميد کردي؟ صبح پاشدي به آسمان نگاه کردي؟
نميخواي دم صبح طلوع آفتاب را ببيني؟
سرخ و زرد آفتاب موقع غروب را ديگه نميخواي ببيني؟
ماه را ديدي؟ نميخواي ستاره ها را ببيني؟
شب مهتابي اون قرص کامل ماه را ديگه نميخواي ببيني؟
بابا اينا تماشايي داره ميخوان از اون دنيا بيان ببينند اينجارو
شما ميخواي خودتو به اون دنيا بفرستي.
ديگه نميخواي آب چشمه خنک بخوري؟
دست و صورت خودتو با اون آب چشمه بشوري؟
به اين چهار فصل طبيعت نگاه ميکني هرفصل يه ميوه مياد
هيچ مادري در يخچالش براي بچش اينطوري ميوه نميزاره
هيچ مادري به بچش اين خدمتو نکرده که خداوند به اين بندگانش ارزاني کرده
همه اينارا قلم بزن
همه اينارا ردش کن
از مزه يه گيلاس ميخواي بگذري؟

 

فيلم طعم گيلاس
اثر عباس کياستمي


"معناي گرفتاري

 

 

جواني که از کودکي پدرش را بسيار اذيت کرده بود بعد از اين که بزرگ شد و ازدواج کرد به ياد اذيت هايي که به پدرش کرده بود و خوبي هايي که پدر به او کرده بود افتاد. نزد پدر رفت و به او گفت: من شما را خيلي اذيت کرده ام، و شما محبت هاي زيادي در حق من کرده ايد، مرا حلال کنيد.
پدر هم به او گفت: حلالت کردم.
مدتي بعد جوان به ياد سيلي اي افتاد که روزي پدرش به او زده بود و او به خاطر کودکي از پدر رنجيده شده و کينه او را به دل گرفته بود، اما امروز مي فهميد که آن سيلي او را از چه انحراف و خطر بزرگي حفظ کرد. لذا نزد پدر رفت و به او گفت: پدر جان، همه خوبي هايي که تا به حال به من کرده اي يک طرف و آن سيلي که آن روز به من زدي يک طرف، امروز مي فهمم که آن سيلي از همه محبت هاي ديگري که به من کرده اي بالاتر است و به خاطر آن از شما سپاسگزارم.
روزي که فهم انسان باز شود خواهد ديد که ابتلائات و گرفتاري هايي که خدا براي او پيش آورده است چه خيرهايي براي او داشته و خداوند از رهگذر آن ها محبتي به او کرده که در خوشي ها و نعمت ها چنان محبتي به او نکرده است. به همين خاطر است که وقتي خدا پرده را برمي دارد انسان غصه مي خورد که چرا به خاطر ابتلائات و محروميت هاي دنيا غصه خورده است و آن روز بيش از آنچه براي نعمت ها و گشايش ها شاکر است، به خاطر محروميت ها و ابتلائات شاکر خواهد بود.

 

كانال حاج اسماعيل دولابي (طوبي محبت)
https://t.me/tobaye_mohabatch


خودمهارگري و مديريت هيجاني

 

امام على (عليه السلام) :
مَن غَلَبَ شَهوَتَهَ ظَهرَ عَقلُهُ
هر كه بر شهوت خود غلبه كند خردش آشكار شود
(ميزان الحكمه، ج13، ص80.)
********
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) :
مَن غَلَبَ عِلمُهُ هَواهُ فهُو عِلمٌ نافِعٌ ، و مَن جَعَلَ شَهوَتَهُ تَحتَ قَدَمَيهِ فَرَّ الشَّيطانُ مِن ظِلِّهِ .
هر كس علمش بر هواى نفْسش چيره آيد، اين علم سودمند است و هر كه شهوت خود را زير پايش نهد، شيطان از سايه او بگريزد.
(ميزان الحكمه، ج13، ص80.)
********
امام على (عليه السلام ):
رَدُّ الشَّهوَةِ أقضى لَها ، و قَضاؤها أشَدُّ لَها .
بازداشتن شهوت، براى برآوردنش مناسب تر است و برآوردنش آن را نيرومندتر مى كند.
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)
********
امام على (عليه السلام) :
غَلَبَةُ الشَّهوَةِ أعظَمُ هُلكٍ ، و مِلكُها أشرَفُ مِلكٍ .
چيرگى شهوت بزرگترين هلاكت است و در اختيار گرفتن آن، ارجمندترين مالكيت است.
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)
********
امام على (عليه السلام) :
أعظَمُ مِلكٍ مِلكُ النَّفسِ .
بزرگترين مالكيت، مالكيت بر نفْس است.
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)
********
امام على (عليه السلام) :
أجَلُّ الاُمَراءِ مَن لَم يَكُنِ الهَوى علَيهِ أميرا .
ارجمندترين اميران، كسى است كه هوس بر او امير نباشد.
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)
********
امام على (عليه السلام) :
مَن مَلَكَ نَفسَهُ علا أمرُهُ ، مَن مَلَكَتهُ نَفسُهُ ذَلَّ قَدرُهُ .
هر كه مالك نفْس خود شود، كارش بالا گيرد. هر كه نفْسش مالك او گردد، قدر و منزلتش پست شود.
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)
********
امام على (عليه السلام) :
طُوبى لِمَن غَلَبَ نَفسَهُ و لَم تَغلِبْهُ ، و مَلَكَ هَواهُ و لَم يَملِكْهُ .
خوشا به حال كسى كه بر نفْس خود غلبه كند و نفْسش بر او غالب نشود و مالك هوس خود باشد و هوسش مالك او نباشد.
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)
********
امام على (عليه السلام) :
بمِلكِ الشَّهوَةِ التَّنَزُّهُ عَن كُلِّ عابٍ .
پيراستگى از هر عيبى، با تسلّط بر شهوت حاصل مى شود.
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)
********
امام على (عليه السلام) :
مَن غَلَبَ هَواهُ أتَتهُ الدُّنيا راغِمَةً
هر كه بر هوس خود چيره شود دنيا ناگزير و ذليلانه سوى او آيد
(ميزان الحكمه، ج13، ص83.)

 

برگرفته از نرم افزار اندرويدي بي خيال درماني(نگاهي ديني روان شناختي به وسواس)؛ كانال احكام روان شناختي