تفكر انتقادي

 

انسانيت ما به انديشه و هنر فكر كردن ما است.
اگر آدمي به چشم است و دهان و گوش و بيني
چه ميان نقش ديوار و ميان آدميت

در روايات آمده از دروغگويي و ناداني انسان همين بس كه هر چه مي شنود نقل كند و به آن ترتيب اثر دهد.
ابن سينا مي فرمايد: «كسي كه بدون مدرك سخني را بپذيرد يا رد كند از كسوت انسانيت خارج شده است.»
يکي گفت: خسن و خسين هر سه دختران مغاويه بودند که در مدينه آنان را گرگ خورد. گفتند: خسن و خسين نبود، حسن و حسين بود. هر سه نبود، هر دو بود. دختر نبود، پسر بود. مغاويه نبود معاويه بود. معاويه هم نبود علي(ع) بود. در مدينه گرگ آنها را پاره نکرد بلکه امام حسن را زنش زهر داد، امام حسين را هم شمر ملعون تو صحراي کربلا شهيد کرد. آن کسي را هم که گرگ خورد حضرت يوسف بود آن هم در مدينه نبود در راه کنعان به مصر بود آن هم نخورد بلکه برادرهايش گفتند خورد که از اصل دروغ بود! مثلا داستان مشهور عشق يزيد به ارينب وخواستگاري امام حسين از آن زن كه بسياري نقل مي كنند. از نظر اسناد تاريخي خيلي شبيه اين لطيفه بالا است.

 

نرم افزار اندرويدي بي خيال درماني (نگاهي ديني - روان شناختي به وسواس)، بخش شوخي و بذله درماني

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.