مدارا

 

(آموزه روان شناسي اسلام)
يكي از شيوه هاي برخورد با افرادي كه زياد با آنها برخورد داريم و عقايد و رفتارهايشان با ما همخواني و همراهي ندارند “مدارا” است. اين افراد در طيفي از دشمنان (مخالفان فكري ستيزنده) تا دوستان ناهماهنگ فكري و رفتاري ما قرار مي گيرند. نه مي توان با اين دوستان (كه مي توانند همسر، فرزندان، و خويشاوندان باشند) قطع رابطه كرد! نه آن مخالفان را از سر راه خود دور كرد. اصلاح رفتار آنان نيز به سادگي و زودي ميسر نيست.

مدارا و صبر
“مدارا” با “صبر” تفاوت دارد. در مفهوم صبر رنج بردن است، اما بي تابي نكردن و شتابزدگي به خرج ندادن و با اميدواري در انتظار راه برون رفت از مشكل و باور داشتن كه : “صبر تلخ است و ليكن بر شيرين دارد.”

در شيوه مدارا، ذهن و احساس و رفتار خود را درگير افكار و احساسات و اعمال فرد مقابل نمي كنيم. او را فرد متفاوتي مي بينيم كه برخورد خوب ما (گشاده رويي، خوش كلامي در محتوا و لحن- و انعطاف پذيري ما ) و نيز گذشت زمان، (كه براي هر كسي فرق مي كند). آرام و همراهش مي كند. در مدارا تفاوت هاي متعدد فردي را-كه ريشه در عوامل زياد دارند- مي پذيريم. ذهنمان را درگير تقصير هاي خود نمي كنيم، دركمين كارها و برخوردهايش مي نشينيم.

1- با چهره و كلام و رفتار منفي اش با تغافل روبرو مي شويم. يعني يا نديده ايم و مشغول كاري بوده ايم و يا اگر ديده ايم به خود نگرفته ايم.

2-رفتارهاي مثبت اش را با لبخند و بيان خوب و مهرباني كردن پاداش مي دهيم. در تمام مدت رنج نمي بريم، زيرا يا با دشمن زورگويي رو در روييم كه توان مقابله با او را نداريم و شرط عقل رهايي از معركه و در انتظار فرصت مناسب نشستن است؛ يا با دوست نادان و تربيت ناشده اي كه قطع ارتباط به صلاح نيست و در شرايط كنوني آمادگي تغيير رفتار را هم ندارد.

آسايش دوگيتي
از نظر حافظ، تاكتيك آگاهانه و فعال مدارا موجب “آسايش دوگيتي” است.
سعدي در بوستان و گلستان آن را نشانه خرد و تدبير.
•••
فروماندم از چاره همچون غريق
برون از مدارا نديدم طريق!
•••
بعد از مجارا (درگيري و دعوا)، طريق مدارا گرفتم و سر به تدارك ( جبران) بر قدوم يكديگر نهاديم و بوسه بر سر و روي هم داديم!
•••
علي (ع) مي‌فرمايد: مدارا كردن، ميوه خرد، راس حكمت و از بهترين كارها است.
و مي فرمايد: فرزانه نيست آن كه مدارا نكند، با كسي كه چاره اي جز مدارا كردن با او نيست!
و سرانجام امام رضا (ع)، در پاسخ به اين سوال كه عقل چيست؟
فرمود: جام اندوه را جرعه جرعه نوش

 

محمود گلزاري، پيج اينستاگرام

 

شهيد صالح سميعي نژاد(شهيد دفاع مقدس)

شهید صالح سمیعی‌نژاد (آتش‌پور)، بیست و پنجم بهمن‌ماه ۱۳۳۶ش در محله سلمقان بیدگل چشم به جهان هستی گشود. فقر و تنگدستی عمومی مردم در آن سال‌ها، صالح را نیز مانند بسیاری دیگر از درس و مدرسه محروم کرد. صالح از‌‌ همان کودکی برای کمک به وضعیت معیشتی خانه پدری، مجبور به قالی‌بافی شد. اما محرومیت‌های مادی و سختی معیشت خانواده‌ در آن سال‌ها، مانع تربیت دینی فرزندان نمی‌شد. صالح نیز از‌‌ همان سال‌ها با مسجد و نماز و قرآن و هیئات مذهبی خو گرفته بود و علیرغم بی‌سوادی، روح بلند و منش انسانی داشت. ده ساله بود که بالاخر موفق شد در کنار قالی‌بافی، در کلاس‌های شبانه هم مشغول تحصیل شود و با هر سختی مدرک ششم ابتدائی را اخذ نماید. هفده ساله بود که با دخترعمویش وصلت نمود و علی‌رغم تمامی مشکلات و سختی‌ها، به‌دلیل روحیه و اخلاق خاص خود، زندگی گرم و همراه با مهر و صفائی را آغاز نماید. سال ۱۳۵۵ش، لیلا اولین فرزندش شش ماهه بود که صالح عازم خدمت سربازی شد. پایان خدمت سربازی‌اش مصادف با روزهای اوج مبارزات انقلاب اسلامی بود. انقلاب که پیروز شد، صالح هم بخشی از وقت زندگی خود را وقف حضور در صحنه‌های مختلف انقلاب اسلامی کرد و با تشکیل بسیج به عضویت آن درآمد. جنگ تحمیلی که آغاز شد، غیرت و همت و ایمان صالح اجازه نداد که زن و بچه و زندگی مانع از انجام وظیفه دینی‌اش شود و از این زمان تا وقت شهادت، لحظه‌ای درنگ و غفلت را جایز ندانست. صالح در عملیات‌های متعددی شرکت نمود. شجاعت و مهربانی، دو خصلت بارز صالح بود که باعث شده بود دوستان و هم‌رزمانش شیفته او باشند. عملیات خیبر در اسفندماه ۱۳۶۲ش به پایان رسیده بود و صالح علی‌رغم این‌که پدر سه فرزند بود و آن‌ها را از صمیم قلب دوست می‌داشت و دلتنگی‌های دوطرفه حضور در جبهه‌ها را بسیار سخت می‌کرد، باز هم به خود اجازه نداد که صحنه را خالی کند. وظیفه ایمانی و روح جهادی، صالح را بعد از عملیات خیبر در جبهه ماندگار کرد. در آخرین مرخصی که به شهر و نزد خانواده و دوستانش آمده بود، بی‌قراری صالح بر همه مشخص شده بود. صالح در این آخرین روزهای مرخصی از شهید و شهادت گفت و از همگی حلالیت طلبید. او آماده شهادت شده بود و خانواده را نیز آماده این ماجرا کرد. دل و روحش دیگر تاب ماندن در قفس خاکی را نداشت. او از جانب حضرت دوست برای یک میهمانی خونین دعوت شده و از جان و دل این دعوت را پذیرفته بود. در بهار سال ۱۳۶۳ش، گردان حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام از لشکر ۱۴ حضرت امام حسین علیه‌السلام، خط پدافندی پاسگاه زید را تحویل گرفت و در همین مأموریت پدافندی و در تاریخ سیزدهم خردادماه سال ۱۳۶۳ هجری شمسی (مصادف با سوم ماه مبارک رمضان) بود که صالح در سن بیست و هفت سالگی، مزد جهاد و ایمان و لیاقت خود را گرفت. لیلا، ریحانه و حمیدرضا دردانه‌های دوست‌داشتنی صالح به‌هنگام شهادت بودند. شهید صالح سمیعی‌نژاد (آتش‌پور) در گلزار شهدای هفت امامزاده بیدگل مدفون می‌باشد. (سايت راسخون)

-


احكام

صدایی که هنگام راه رفتن زنان از برخورد کفش آنان با زمین ایجاد می‏شود، چه حکمی دارد؟
تا زمانی که باعث جلب توجه و ترتّب مفسده نشده است، فی‌نفسه اشکال ندارد

قيافه‌ي همسر

پرسش: خدا رو شكر، شوهري دلسوز و مهربان و باانصاف و فرزندان خوب و درآمد كافي و مسكن و مركب خوب داريم. كمي ذهنم مشغول قيافه و ظاهر همسرم هست يعني كمي برايم دلشنين نيست و مي ترسم زندگي ام تباه شود چگونه او را بپذيرم.
پاسخ:
درود بر شما
ممنون از اين كه اعتماد داريد با ما در ارتباط هستيد

ما به حكم انسان بودن خود، تمايلات و خواسته هاي مختلفي داريم ولي دنيا هزار چرخ دارد و ما هميشه به خواسته خود نمي رسيم. 124 هزار پيغمبر براي هدايت بشر زحمت كشيدند خون دل خوردند و بسياري از آنها شهيد شدند ولي به خواسته خود نرسيدند هر چند به وظيفه خود عمل كردند.

شخصيت ما مانند يك سازمان بزرگ ساختماني با چند طبقه دارد: شناخت، نگرش ها، هيجان ها، احساسات، رفتارها، بعد اجتماعي، بعد تجسمي بعد معنوي و..

ما بايد مديريت اين سازمان بزرگ را به عهده بگيريم وگرنه تمايلات ما هر روز سازي مي زند و ما اگر خود را با واقعيات تنظيم نكنيم گرفتار ناكامي و ناشادي مي شويم. شما تصور كنيد هر كسي بخواهد دنبال خواسته اش باشد و جايي توقف نكند چه مي شود. به هر حال شوهر شما هر كسي مي بود و هم دل داشت و بيرون افراد ديگري را مي ديد كه زيباتر يا به هر دليلي برايش دلنشين تر بودند و اين توقف نداشت چون برخي با بيماري يا پيري چهره خود را از دست مي دادند و يا برخي با بداخلاقي از چشم مي افتادند و باز دلش دنبال ديگري بود.

خانم بارابارا دي آنجليس، مشاور و نويسنده مشهور آمريكايي جمله بسيار دقيقي بيان مي كند او مي گويد اگر عاشق انديشه هم شويد روز به روز انديشه پخته تر مي شود و شما عاشق تر، ولي اگر عاشق تيپ و چهره و زيبايي فقط بشويد، روز به روز اين زيبايي افول مي كند و شما دلسردتر.

شما نقد داريد ذهن را به نسيه دلخوش نكنيد هستند افرادي كه زيبايي بيشتري دارند به تيپ خود مي رسند ولي اهل خيانت و… هستند

نمي گويم همه اين طور هستند ولي باطن زندگي خود را با ظاهر زندگي ديگر مقايسه نكنيد. خداوند در قرآن شريف در آيات متعددي به ما مي فرمايد: نعمت هايي كه به شما دادم را به ياد اوريد و بازگو كنيد.
نيز مي فرمايد شكر نعمت به شما سعه وجودي و نعمت بيشتري مي دهد ولي كفر نعمت، براي شما ناآرامي و زوال نعمت را به همراه دارد.

چند توصيه كاربردي ديگر
- اگر افسردگي و وسواس و اضطراب داريد در پي درمان باشيد. خود اين مشكلات مي تواند سبب تحريف هاي شناختي و ذهني شود.

- هرگز كينه اي را در دل نگه نداريد. در زمان هايي كه شوهرتان آرامش دارند به تدريج و با حصول به مرور زمان ضمن بيان نقاط قوت هم ديگر يكي يكي اختلافات خود را حل كنيد. اگر اختلافي بود و نتوانستيد با گفتگو حلش كنيد با مطالعه بيشتر، كمك از فرد مقبول امين و با تجربه و مشاور از بن بست خارج شويد هرگز به تظاهر، خودخوري، تسليم، قهر، بهانه گيري و گريه و انتقام و گريز پناه نبريد.
- اگر تيپ خاصي مد نظرتان است و باشأن اجتماعي شوهرتان سازگار است چه ايرادي دارد از او بخواهيد ان طور لباس بپوشد و پيرايش كند و يا حداقل در منزل رنگ و مدل هايي كه شما دوست داريد را بپوشد.
- صفات و سيرت شوهرتان را از ياد نبريد. بسياري از اختلافات زناشويي و خيانت ها كه اين روزها هست به دليل نداشتن چهره خوب نيست بلكه به دليل نامهرباني و بي انصافي، خودشيفتگي، و…است. به مجنون ايراد گرفتند كه بابا اين ليلي سياه چرده است دلت به چي خوش است او گفت شما كوزه سفالي مي بينيد و من شراب مست كننده داخلش را. شما ظاهري مي بينيد ولي من عاشق سيرتش شده ام و زيبابين شده ام.
ز حرف عيب جو مجنون برآشفت
در ان آشفتگي خندان شد و گفت
تو مو مي بيني من پيچش مو
تو ابرو و من اشارت هاي ابرو
اگر بر ديده مجنون نشيني
به غير از خوبي دليلي نبيني
- مراقب وسوسه و خطورات شيطان باشيد. با ازدواج نيمي از ايمان ما حفظ مي شود شيطان براي خراب كردن اين هدايت لحظه اي كوتاهي نمي كند. بنابراين به خدا پناه ببريد و سوره ناس و ذكر لااله الاالله را زياد بخوانيد.
- دعا كنيد بيش از پيش مهر شما و شوهرتان در دلم هم بيفتد كه خداوند مقلب القلوب است و محول الاحوال.
- براي افزايش آرامش و دفع نگراني ها از صدقه، دعا، توسل و توكل كمك بگيريد.

 

كانال مشاوره مركز ملي پاسخگويي به سؤالات ديني
https://t.me/pasokhgoo3


به اندازه توان

آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگى بايد چشيد .

نظير سخن پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود :مالايُدرَكُ كُلُّهُ لايُترَكُ كُلُّهُ؛ آنچه را كه به تمامى فرا دست نمى آيد ، نتوان به تمامى وانهاد.*

توضيح: تشويق به حركت و عمل، هرچند اندك باشد، از آموزه هاى مهم دين و فرهنگ ما است.
انجام دادن عمل به اندازه توان ، وظيفه است و نمى توان به اين بهانه كه همه مقصود به دست آمدنى نيست از تلاش براى رسيدن به هدف باز ايستاد.
اين آموزه دينى و فرهنگى در متون دينى و ادبى ، با تعابير مختلفى ظهور يافته است كه مَثَل و حديث بالا نمونه اى از آن است ؛
پس «اگر از چيزى فيض كامل ميسّر نيست ، به مقدار ظرفيت و امكانات خويش مى توان از آن بهره ور شد» .

 

*عوالى اللآلى ، ج 4، ص 58.
ماه در آب، سيد محسن موسوي، ص20