عشق كار و كار عشقي

اگر نمي تواني با عشق کار کني، اگر جز ملالت و بيزاري کاري از تو بر نمي آيد، بهتر است کار خود را ترک کني و بر در معبد بنشيني و صدقات کساني را که با عشق کار مي‌کنند، پذيرا باشي. زيرا اگر بي عشق پخت کني، ناني تلخ از تنور به در خواهد آمد که گرسنه را نيم سير گذارد

و اگر با صداي فرشتگان آواز بخواني و تو را به آن آواز عشقي نباشد گوش آدميان را آشفته مي‌کني و آنان را از شنيدن آواي روز و نجواي شب محروم مي‌سازي.
زندگي به راستي تاريکي ست،

مگر آن که شوقي باشد و شوق هميشه کور ست،
مگر آن که دانشي باشد و دانش هميشه بيهوده ست، مگر آن که کاري باشد و کار هميشه تهي ست، مگر آن که مهري باشد.

کار با عشق آنست که هر چيز را با نفس خود جان دهي و بداني که تمام پاکان و قديسان عالم در کار تو مي نگرند.

 

از کتاب پيامبر، جبران خليل جبران

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.