سعه صدر و گره گشايى
عدى بن حاتم (پسر حاتم طائى ) از شام خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله) آمد تا مسلمان شود. وى چون رئيس قبيله بود، حضرت به او احترام كردند. علاوه بر آن اين كه او را در كنار خود نشاندند، موقع نهار نيز به خانه خود بردند. عدى مى گويد: مسلمان شدنم دو علت داشت : يكى اين كه همره پيامبر در حال حركت بودم كه پيرزنى رسيد و بيش از يك ساعت پيغمبر را معطل كرد، ايشان با تبسم و تسلط، جواب آن پير زن را داد، به حدى كه من از آن همه حوصله و صبر خسته شدم، اما آن حضرت با كمال طمأنينه و سعه صدر با پير زن گفتوگو مىكرد. اين حالت را كه ديدم دريافتم كه آن حالت، عادى نيست. جهت ديگر اسلام آوردن من اين بود كه وقتى وارد خانه پيغمبر شدم، ديدم وضع زندگى اش بسيار ساده و بىآلايش است، به حدى كه حصيرى هم در خانه ندارد، فقط يك پوست گوسفند بود كه مرا روى آن نشاند، و خود رسول الله روى خاك نشست. حسين مظاهري، اخلاق در اداره، ص5.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط جمالی در 1397/11/03 ساعت 08:45:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |