دلايل افزايش آمار طلاق

 

از ديدگاه جامعه‌شناسان، مسئله طلاق مربوط به گذر از جامعه سنتي به مدرن است. آن‌ها اين افزايش را نسبتاً طبيعي و جزء اقتضائات زندگي مدرن مي‌دانند. يک بخش از اين تحليل درست است. زنان نسبت به نسل قبل مطالبات اجتماعي بيشتري دارند، تن به هر نوع ازدواج و زندگي نمي‌دهند و ديگر نمي‌گويند بايد سوخت و ساخت. انتظاري که زنان از مساوات دارند نيز سبب ناهماهنگي در زندگي مشترک مي‌شود؛ چون زنان ما مدرن‌تر شده‌اند و بخش عمده‌اي از مردان ما سنتي باقي مانده‌اند.

يکي ديگر از اقتضائات زندگي مدرن اين است که طلاق براي بخشي از زنان جوان مسئله خيلي نگران‌کننده‌اي نيست. از طرف ديگر، فاصله وضعيت تحصيلي بين زنان و مردان به انتظارات اجتماعي زنان دامن مي‌زند. 68 تا 70 درصد دختران داراي تحصيلات دانشگاهي مي‌شوند. در صورتي که مردان بايد هم در تلاش براي کسب معاش باشند و هم انگيزه‌اي به‌اندازه دختران براي ادامه تحصيل ندارند. اين دو عامل باعث مي‌شود توازن تحصيلي به هم بخورد. همه اينها عوامل جامعه‌شناختي طلاق هستند.

اما از زاويه روان‌شناختي بحث‌هاي ديگري شده است. در گزارشي که سازمان ثبت احوال از عوامل اصلي طلاق بر اساس شکايت‌هاي زوج در دادگاه داده است، دخالت خانواده‌ها بزرگترين و اولين عامل طلاق است. يعني پدر و مادرها با اين که مي‌خواهند به فرزندانشان محبت کنند، اما گاهي اين محبت را به‌صورت دخالت انجام مي‌دهند. اعتياد مردان، بيکاري و بي‌مسئوليتي مردان، روابط فرازناشويي مردان و گاهي زنان، به ترتيب، مسائل بعدي بوده است. در اين آمار، مشکلات جنسي، برخلاف نظر بسياري از متخصصان که آن را عامل اصلي طلاق مي‌دانند، در رتبه هشتم است.

 

محمود گلزاري، بايد از زندگي مثل نوزاد مراقبت کرد، ماهنامه سپيده دانايي شماره97و98

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.