تکنيک آموزش جرأت مندي
آموزش جرأتمندي هم در حيطه رفتاري و هم در حيطه شناختي بکار گرفته مي شود. آموزش جرأتمندي با ترغيب مُراجع به اينکه تا جايي که به ديگران صدمه اي نرساند و حقوق آنان را مورد تعرض قرار ندهد، بايد از حقوق خود دفاع کند، تغيير اساسي در نظام باور مُراجع ايجاد مي کند. اين تکنيک با آموزش و ترغيب مراجع به بيان خواسته ها و افکار خود، اضطراب را کاهش مي دهد. روش جرأتمندي شامل ايفاي نقش تقريب هاي متوالي پاسخ مطلوب (پيشرفته گام به گام) است که در نهايت به رفتار جرأتمندي کامل، سرمشق گيري از رسانه ها و آموزش کلامي منجر ميشود.
مورد زير نمونه اي از آموزش جرأتمندي به يک جوان 25 ساله که به تازگي از همسرش طلاق گرفته است، نشان مي دهد:
مُراجع: همه روز را در وحشت به سر برده ام. از وقتي که از “رز” جدا شده ام، والدينم واقعاً مرا به زانو درآورده اند. ديشب پدرم تلفن کرد و گفت که آخر هفته به اينجا مي آيد، حالا من مجبورم تمام برنامههايم را تغيير دهم. تمام روز نتوانسته ام توجه خودم را روي چيزي متمرکز کنم.
مشاور: به نظر مي رسد واقعاً نگران اين موضوع هستيد. شما نتوانستيد به پدرتان بگوييد که اين هفته زمان مناسبي براي شما نيست.
مراجع: بله؛ من هرگز نميتوانم احساسهاي خودم را بيان کنم. آنها خيلي زود ناراحت ميشوند و رفتارهاي بچه گانه از خود نشان مي دهند. از اين وضعيت خسته شده ام و از خودم بدم ميآيد.
مشاور: در اين فکر هستم که اگر امشب با پدرتان تماس بگيريد و به او بگوييد که خيلي دوست داريد او را ببينيد ولي اين هفته زمان مناسبي برايمان نيست و اينکه به آنان خبر مي دهيد که چه موقعي بيايند، چه اتفاقي رخ مي دهد.
مراجع: کاش مي توانستم اين کار را بکنم. خيلي دوست دارم اين کار را انجام دهم. فکر نميکنم بتوانم از عهده آن برآيم.
مشاور: اجازه دهيد اين کار را باهم تمرين کنيم و ببينيم چه اتفاقي ميافتد.
آنها چند بار اين صحنه را تمرين کردند. مشاور به منظور سرمشق دهي، هم نقش مراجع و هم نقش پدر او را ايفا ميکرد. پس از تمرين پنجم مراجع گفت اضطرابش کمتر شده است.
روز بعد گزارش داد که توانسته با پدرش تماس بگيرد و از اين که از عهده اين کار بر آمده بود احساس آرامش مي کرد. پاسخ هاي جراتمندانه او شامل ارسال پيام “شما خوب نيستيد، شما حق نداريد در زندگي من دخالت کنيد” نبود، او يک پيام “من” ارسال کرد که بيانگر علاقه به ديدن پدرش بود، ولي در عين حال به طور روشن و استوار به او گفت که دوست دارد خودش زندگيش را اداره کند و به آنان خبر خواهد داد که چه موقع براي آمدن آنها مناسب است. هر چه بيشتر به تمرين اين رفتار ميپرداخت، نظام باور او نيز تغيير ميکرد و واقعاً اين اعتقاد را پيدا مي کرد که حق دارد براي خودش زندگي کند.
تکنيک هاي مصاحبه و مشاوره اوکان ترجمه شهرام محمدخاني
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط جمالی در 1397/09/03 ساعت 10:27:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |