تفکر نقادانه چيست؟ و به چه کار زندگي مي آيد؟2

 

تفکر نقادانه به چه کار مي آيد؟

واقعيت اين است که در دنياي امروزي ما حجم بسيار زيادي از اطلاعات و پيام از طرق مختلف دريافت مي کنيم. شبکه هاي مختلف تلويزيوني، پيام هاي تبليغاتي، روزنامه ها و مجله ها، شبکه هاي اجتماعي و غيره در حوزه هاي مختلف تخصصي در حال پيام رساني به ما هستند. انبوهي از اطلاعات که فقط شايد بخش کوچکي از آنها با حوزه تخصصي ما مرتبط باشد و ما در آنها نظر تخصصي داشته باشيم.

بسياري از آنها با مقاصد گوناگون، استدلال هاي غلط ارائه مي دهند، آمار فريبنده عرضه مي کنند، دلايل بي ربط مي آورند و اطلاعات را تحريف مي کنند. بخشي از آنها شايعه يا شبه علم است و در واقع همين اطلاعات به باورهاي ما شکل مي دهد و در بسياري از مواقع بر اساس آنها تصميم مي گيريم (مثلا خريد ابزاري خاص براي لاغري، دارويي براي ترک اعتياد يا يادگيري زباني خارجي در 72 ساعت).

شرايط وقتي پيچيده تر مي شود که ميان انبوهي از مطالعات و شبه علم و شايعات، اطلاعات درست و واقعي، اخبار واقعا علمي و استدلال هاي معتبر و صحيح هم وجود دارد و ما بايد آنها را هم تشخيص دهيم. بدانيم شان و بعضي وقت ها بر اساس آنها عمل کنيم يا تصميمي بگيريم.

تفکر نقادانه مهارت درست استدلال کردن، خلاقانه انديشيدن، برقراري ارتباط بهتر و موثرتر با ديگران و در نهايت تصميم سازي بهتر را در ما تقويت کرده و چنين مهارت هايي تشخيص سره از ناسره را در مواجهه با انبوه اطلاعات آسان تر مي کند.

تفکر نقادانه و فضيلت هاي فکري و اخلاقي

تقويت مهارت تفکر نقادانه علاوه بر اثرات بي شمار مثبت اجتماعي که دارد، به بعضي فضيلت هاي شخصي و فکري هم مي انجامد که مهمترين آنها عبارتند از:

* فروتني و تواضع فکري: بدين معنا که بدانيم و آگاه باشيم و اعتراف کنيم (و به اين اعتراف پايبند باشيم) که دانستني هاي بسياري هستند که ما آنها را نمي دانيم. تواضع يا فروتني فکري يعني اينکه از محدوديت هاي دانش و شناخت خودمان آگاه باشيم.

* شجاعت فکري: بدين معنا که آگاهي از لزوم مواجهه با انگاره ها، باورها، با ديدگاه هايي که به آنها عواطف منفي قوي داريم و هيچ گاه به طور جدي به آنها گوش نسپرده ايم. بسيارند انديشه هايي که ما آنها را خطرناک با پوچ مي دانيم و از مواجهه با آنها مي ترسيم اما به لحاظ عقلاني موجه اند. از سوي ديگر بسياري از نتيجه گيري ها يا باورهايي که ملکه ذهن ما شده اند، کاذب يا گمراه کننده اند. فهم اين دو نکته ما را به شهامت فکري نزديک مي کند.

* نگاه همدلانه داشتن با ديدگاه هاي مختلف: بدين معنا که با استفاده از نيروي تخيل مان، خودمان را جاي ديگران بگذاريم تا بتوانيم آنها را واقعا بفهميم؛ البته فهميدن ديگران لزوما به معناي پذيرفتن نظرشان نيست. براي نگاه همدلانه داشتن، بايد از اين گرايش خودمحورانه که در ما وجود دارد آگاه باشيم. ما معمولا مايليم دريافت خودمان از باورها و انديشه هاي خودمان را عين حقيقت بدانيم.

* استقلال فکري: بدين معنا که با عقل مان، کنترل باورها، ارزش ها و استنتاج هاي خودمان را در دست بگيريم. يکي از اهداف مهم تفکر نقادانه اين است که افراد ياد بگيرند خودشان جاي خودشان بينديشند و زمام فرايندهاي فکري شان را در دست بگيرند.

* پشتکار فکري: بدين معنا که دستيابي به فهم يا بينش عميق مستلزم دست و پنجه نرم کردن با پرسش ها و ابهام هايي است که شايد هيچ کس پاسخ نهايي براي شان نداشته باشد. فضيلت پشتکار فکري مستلزم اين است که از دست و پنجه نرم کردن با اين پرسش ها و ابهام ها و دشواري ها نگريزيم و براي مواجهه با آنها وقت و انرژي بگذاريم.

* اطمينان به عقل و پايبندي به دلايل: بدين معنا که افراد تشويق شوند تا نيروهاي عقلاني شان را پرورش دهند و از اين طريق خودشان در موضوعات مختلف به نتيجه برسند؛ باور راسخ به اينکه انسان ها اگر به درستي تشويق شوند و پرورش پيدا کنند، مي توانند ياد بگيرند براي خودشان بينديشند، به ديدگاه هاي عقلاني دست پيدا کنند، نتيجه هاي معقول کسب کنند، منطقي و منسجم بينديشند و يکديگر را با دليل اقناع کنند.

* فضيلت انصاف فکري: بدين معنا که تلاش کنيم با همه ديدگاه ها عادلانه و منصفانه برخورد کنيم و کمتر اجازه دهيم برخوردمان با برخي ديدگاه ها تحت تاثير احساسات يا منافع خودمان (دوستان مان يا گروه يا قوم مان) قرار گيرد.

 

منبع
http://www.bartarinha.ir

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.