تاثير همسالان

زني کودک شش ماهه خود را بر پشت بام گذاشت، مشغول کارها شد و از حال کودک غافل ماند.
کودک آرام آرام خود را به لبه ديوار بام رساند و بر سر ناودان قرار گرفت، ناودان تا زمين بيست متر فاصله داشت، مادر يک مرتبه متوجه شد که چيزي نمانده که کودکش به زمين بيفتد، شتابان خود را به پشت بام رساند هرچه کوشش کرد نتوانست کودک را از خطر سقوط نجات بخشد، مادر و خويشان کودک فرياد مي زدند و ناله مي کردند.
اين ماجرا در زمان خلافت عمر در مدينه اتفاق افتاد، وي از قضيه با خبر گشت، با عده اي آمدند ولي کار از دست عمر هم ساخته نبود. گفتند:
اين مشکل به وسيله علي عليه السلام رفع مي گردد.
قضيه کودک را به حضرت رساندند، امام عليه السلام تشريف آورد و نگاهي به کودک نمود کودک به سخن آمد اما کسي نفهميد چه گفت.
آنگاه حضرت فرمود:
کودکي همانند خود را بياورند، کودک را آوردند، آن دو کودک با زبان خودشان صحبت کردند. به دنبال آن کودک از سر ناودان بر گشت و از خطر مرگ نجات يافت.
مردم مدينه آن چنان شادي کردند که مانند آن را تا آن روز در مدينه نديده بودند.

 

محمود ناصري، داستان‌هاي بحارالانوار، ج6
براي مطالعه بيشتر
داستان‌هاي بحارالانوار، جلد 1-9
http://www.ghadeer.org/Search


  • 5 stars
    نظر از: آسیه اسکندری
    1397/03/20 @ 12:51:09 ب.ظ

    آسیه اسکندری [عضو] 

    باسلام وسپاس از فعالیت شما .مطلبتون بسیار عالی بود.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.