پيش بيني خطر

یعقوبی می‌نویسد: «امام حسن (علیه‌السّلام) هنگام مرگ به برادرش حسین (علیه‌السّلام) گفت: ‌ای برادر من این سومین بار است که مسموم می‌شوم و مانند این بار مسموم نشده‌ام و من امروز می‌میرم پس هرگاه درگذشتم مرا با پیامبر خدا دفن کن چه هیچ‌کس به نزدیکی او سزاوارتر از من نیست مگر آنکه از این کار جلوگیری شوی که در آن صورت نباید به‌اندازه حجامتی خون‌ریزی شود.»
یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۵.

هنگام آوردن جنازه مطهر آن حضرت برای دفن در کنار قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)، عایشه از دفن امام حسن (علیه‌السّلام) در کنار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ممانعت کرد. ابن عبد البر قرطبی، دانشمند پرآوازه اهل سنت در کتاب بهجة المجالس می‌نویسد: «لما مات الحسن ارادوا ان یدفنوه فی بیت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فابت ذلک عائشة ورکبت بغلة وجمعت الناس، فقال لها ابن عباس: کانک اردت ان یقال: یوم البغلة کما قیل یوم الجمل؟! هنگامی‌که حسن (علیه‌السّلام) از دنیا رفت، خواستند که او را در خانه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفن کنند؛ پس او از این کار جلوگیری کرد، سوار بر قاطری شد و مردم را جمع کرد. ابن عباس به او گفت: تو می‌خواهی همان کاری را که در روز جمل انجام دادی انجام بدهی تا این که مردم بگویند: «روز قاطر» همان طوری که می‌گویند روز شتر؟»
ابن عبد البر، یوسف‌ بن‌ عبد الله،بهجة المجالس و انس المجالس، ص۱6.

حرکت عائشه موجب شد تا بنی‌امیه و مروانیان خصوصا مروان به همراه یارانش در پس نقاب حمایت از عائشه، بغض و کینه خود را نسبت به امام (علیه‌السّلام) علنی کرده و دست به اسلحه بردند. ابن شهر آشوب می‌نویسد: «و رموا بالنبال جنازته حتی سل منها سبعون نبلا؛ جنازه‌ی آن‌ حضرت را تیرباران کردند، تا جایی که هفتاد چوبه‌ تیر به تابوت آویخته شد.» مروان به عنوان حامی عائشه در این فتنه می‌گفت که چرا عثمان باید بیرون مدینه دفن شود و حسن ـ (علیه‌السّلام) ـ در کنار پیامبر ـ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سلم ـ. در این میان نیز آل امیه و آل ابی‌سفیان و فرزندان عثمان با او همصدا شدند و از این کار جلوگیری کردند.
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۶۰؛ ابو الفرج اصفهانی، علی بن الحسین،مقاتل الطالبیین، ص۸۲؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی‌،مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۰۴.

 

آموزش تفکر به کودکان از طريق بازي

چند ايده که کودکان را در کسب مهارت درست انديشيدن کمک مي‌کند ارائه مي‌شود:
1- از همان سنين خردسالي، کودکان را به پرسش کردن تشويق کنيد و آنها را سوق دهيد تا پرسش‌هاي بيشتري بپرسند.
2- همواره به پرسش‌هاي کودکانتان با اشتياق پاسخ دهيد.
3- از کودکانتان پرسش‌هايي بپرسيد که مي دانيد آنها جوابشان را مي‌دانند. اجازه دهيد آنها احساس کنند که خودشان جواب را يافته‌اند.
4- تفاوت بين پرسش‌هايي که حافظه را تحريک مي‌کنند مانند چه، کدام، کجا و پرسش‌هايي که تفکر را تحريک مي‌کنند مانند چرا، چه اتفاقي مي افتد اگر، را همواره به ياد داشته باشيد.
5- کودکان را راهنمايي کنيد تا خودشان جواب را بيابند. جواب را به آنها نگوييد زيرا دادن جواب به آنها، فرايند تفکر ا متوقف مي‌سازد.
6- فضاي يادگيري را براي ايده‌هايي که آن‌ها مي‌دهند باز بگذاريد. اجازه دهيد تا آنها از تجربه ايده‌هاي جديد راحت باشند و از خطا کردن، نترسند.
7- جواب اشتباه را به عنوان يک فرصت يادگيري تلقي کنيد. هرگز شماتت نکنيد.
8- در نظر داشته باشيد که ممکن است گاهي فرايند تفکر طولاني‌تر شود اما در اين صورت دستاورد تفکر نيز بزرگتر خواهد بود.
9- با خود دفترچه يادداشتي به همراه داشته باشيد تا اگر سؤال خوبي به ذهنتان رسيد آن را يادداشت کنيد.
10 – از کودکانتان بخواهيد تا بلند فکر کنند. در ينصورت روش فکر کردن و نحوه يادگيري آنها را بهتر مي‌فهميد.
11- به عقايد کودکانتان احترام بگذاريد و اجازه دهيد آنها عقايد خودشان را داشته باشند.
12- کودکانتان را تشويق کنيد تا قبل از نتيجه گيري نهايي، حداکثر اطلاعات ممکن را جمع آوري کنند.
13- به کودکانتان وقت محدودي براي تلويزيون ديدن و بازي کردن با ويدئو گيم بدهيد زيرا خلاقيت آنها را از بين مي‌برد.
14- اهميت زماني که در کنار هم هستيد و از اين با هم بودن لذت مي‌بريد را هيچگاه فراموش نکنيد

 

سايت آکادمي تفکر

 

آثار خداشناسي

- خداشناسي و پيشرفت علوم
2- خداشناسي و تلاش و اميد
3- خداشناسي و احساس مسئوليّت
4- خداشناسي و آرامش

دانشمندان روان شناس مي گويند در زمان ما بيماري رواني و ناراحتي روحي بيش از هر زمان ديگر است.
و نيز مي گويند يکي از عوامل اين بيماري احساس نگراني است؛ نگراني از حوادث آينده؛ نگراني از مرگ، نگراني از جنگ و نگراني از فقر و شکست.
آنها اضافه مي کنند: از جمله چيزهايي که مي تواند نگراني را از روح انسان دور کند ايمان به خدا است زيرا هر وقت عوامل نگراني مي خواهد در روح او نفوذ کند ايمان به خدا آن را عقب مي راند.
خدايي که مهربان است، خدايي که روزي دهنده است، خدايي که از حالات بندگانش آگاه و هر گاه رو به سوي او آرند، به آنها کمک مي کند و از ناراحتي ها رهايي مي بخشد.

به همين جهت مؤمنان واقعي هميشه احساس آرامش مي کنند و هيچگونه نگراني در روح آنها نيست و چون کارشان براي خدا است اگر زياني هم کنند جبرانش را از او مي طلبند و حتي در ميدان جنگ لبخند بر لب دارند.
قرآن مجيد مي گويد:
« الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ »؛
«آنها که ايمان آوردند و ايمان خود را با ستم نيالودند، آرامش و امنيت براي آنهاست». «1»
****
فکر کنيد و باسخ دهيد
1- آيا سرگذشتي از تاريخ گذشتگان به خاطر داريد که جلوه هاي ايمان و آثاري را که در بالا گفته شد بازگو کند؟
2- آيا مي دانيد چرا بعضي از افراد که دم از ايمان به خدا مي زنند آلودگي هاي اخلاقي دارند و آثار چهارگانه بالا در آنها ديده نمي شوند؟

 

ناصر مكارم شيرازي،50 درس اصول عقائد براي جوانان، ص 25

 

پرهيز از تنبلي و بي حوصلگي

قال الباقر(ع): «إيّاکَ و الکَسَلَ و الضَّجَرَ فإنّهُمَا مِفتَاحُ کلِّ شَرٍّ، مَن کَسِلَ لَم يُؤَدِ حقّاً؛
از تنبلي و کم حوصلگي بپرهيز که آن دو کليد هر شرّي هستند؛ آدم تنبل هيچ حقّي را ادا نمي کند.»[1]

يکي از مباحثي که در روايات بر آن تأکيد شده لزوم داشتن حوصله و اجتناب از تنبلي و کم‌حوصلگي در کارها است. کم‌حوصلگي و کم‌صبري مانع از رسيدن انسان به موفقيت مي‌شود، اين ويژگي، باعث مي‌شود که انسان يک کار را که متناسب با استعداد او است بر آن مداومت نداشته باشد، در نتيجه همه کارها را ناتمام مي‌گذارد و دائم از اين شاخه به آن شاخه مي‌پرد و از اين کار به آن کار رو مي‌آورد.[2]

معمولاً انسانهاي تنبل و کم‌حوصله و کم‌صبر به‌دليل اين‌که حوصله انجام کار را تا پايان ندارند و مي‌خواهند زودتر به نتيجه دست يابند، هيچ کاري را به درستي انجام نداده و کارها را به‌صورت ناقص انجام مي‌دهند، آنها از اين نکته غافل هستند که اگر کمي در کارهاي خود حوصله به خرج دهند و از تنبلي دوري کنند بالاخره به نتيجه دلخواه خود دست پيدا خواهند کرد.

 

1.تحف العقول، ترجمه احمد جنّتي، ص656
2. مطهري، مرتضي؛ حکمتها و اندرزها، ص212.


معرفي كتاب پژوهشي

معرفي كتاب پژوهشي  جهت پژوهش هاي قراني

نظريه “ساختار مندي سوره هاي قرآن “از مباحثي است كه در سالهاي اخير مورد توجه قرآن پژوهان و مفسران قرار گرفته است . بر اساس اين نظريه ،هر سوره داراي يك هدف اصلي است و محتواي سوره با فصل ها و مقاصد فرعي قابل تفكيك است . لازمه ي طبيعي اعتقاد به هدفمندي سوره ها اين است كه به ارتباط منطقي آيات با يكديگر معتقد باشيم .به گونه اي كه بتوان در يك نمودار درختي ،همه آيات رااز طريق محورها و عناوين فرعي به يك عنوان و موضوع اصلي متصل ساخت .

عنوان كتاب حاضر ،"ساختار سوره هاي قرآن كريم “مي باشد كه در آن به ترسيم ساختار كليه سور قرآن با استفاده از تفاسير معتبر شيعه و اهل سنت پرداخته است .اين كتاب حاصل تحقيق و تدوين” حجه الاسلام محمد خامه گر” مي باشدو توسط آستان قدس رضوي به چاپ رسيده است 

.فوايد اين كتاب براي اقشار مختلف جامعه:

1-آشنايي اجمالي با محتواي سوره هاي قرآن براي عموم علاقه مندان به معارف قرآن

2-كمك به حفظ و تثبيت آيات قرآن براي حافظان قرآن

3-براي مبلغان  و مدرسان قران جهت گزارش محتواي يك جز در 45 دقيقه

4-براي محققان جهت ارايه ترجمه و تفسيري پيوسته و روان از قرآن كريم