هفت عادت مخرب و هفت عادت پيوند دهنده
عرف رايج
يك مشكل بزرگ در برابر انتخاب هاي بهتر شما به نام عرف رايج وجود دارد . عرف رايج يعني مسايلي كه شما ناخواسته ولي عميقاً به آن اعتقاد داريد، بدون آن كه حتي اجازه سؤال كردن در مورد صحيح يا غلط بودن آن را به خودتان بدهيد. تئوري انتخاب براساس عرف رايج و باورهاي شما بنا نشده است.
كنترل خارجي:
كنترل خارجي رفتاري است كه شخص از آن به عنوان عامل مهم، درحل مشكلات خود با ديگران استفاده مي كند؛ يعني هر كسي با قدرتي كه دارد جهت تغيير و اصلاح رفتار و اعمال ديگران اقدام كند و براي اثبات خود سعي در تغيير ديگران نمايد و در اينجا هر كس قدرت بيشتري داشته باشد كنترل خارجي را در دست مي‌گيرد. اما در اين كنترل شخص نمي تواند فكر فرد متقابل را كنترل كند و نمي تواند فكر آن را اصلاح كند زيرا در اين نوع كنترل اجبار حاكم است در مقابل آن كنترل داخلي قرار دارد كه همان تئوري انتخاب است.

الف) هفت عادت مخرّب:
در كنترل خارجي هفت عادت مخرّب حاكم است:
انتقاد كردن، سرزنش كردن، شكوه كردن، نق نق كردن، اذيت كردن، تنبيه كردن، پاداش تعيين كردن

ب) هفت عادت پيوند دهنده:
بهتر است در روابط شما مخصوصاً با فرزندان خود از اين هفت عادت استفاده گردد:
مراقب بودن، روراست بودن، گوش كردن، حمايت كردن، مذاكره كردن، دوست بودن، مشوق بودن.

تئوري انتخاب:
تئوري انتخاب به عنوان كنترل داخلي هم ناميده مي شود. هر چقدر كنترل خارجي يك راهكار براي كنترل ديگران است، تئوري انتخاب راهي براي خارج شدن از تمركز بر ديگران و تنها گذاشتن آن ها و تمركز بر كنترل خودتان است، تا بتوانيد ارتباط نزديكي با افراد مهم زندگي خود بدست بياوريد. اگر در زندگي، طرز تفكرمان را عوض كنيم و تئوري انتخاب را جانشين كنترل خارجي كنيم در واقع شروع به حل مشكلات روابطي با ديگران كرده ايم.

در جهان اكثر روابط بر اساس كنترل خارجي است، در صورتي كه اين روش غلط است و جهان را با مشكلات بزرگ سؤ تفاهم و عدم تفاهم بين احاد مردم، بين زوج ها، بين والدين با فرزندان و… روبرو كرده است. امروزه در بيشتر كشور ها روابط مناسب و تفاهمي ما بين والدين و فرزندان وجود ندارد و اكثريت آنها با اين معضل در گير هستند زيرا والدين با سيستم كنترل خارجي با فرزندان ارتباط برقرار ميكنند ولي والدين نمي دانند كه اگرچه ميتوانند با زور و اجبار وتهديد و سرزنش و تكرار عادات مخرّب، فرزندان را كنترل كنند ولي طرز تفكر آنها را نمي توانند كنترل كنند چون بيشتر آنها از نظر فكري با اعتقادات والدين خود مخالف هستند و در خفا افكار خود را پياده ميكنند و هميشه اين اعمال پنهاني و دور از چشمان والدين باعث بروز مشكلات غير قابل جبراني ميگردد مانند : اعتياد به مواد مخدر ، روابط پنهاني جنسي، اعمال عير اجتماعي مثل دزدي، جنايت، شيزوفرني و… .

كنترل داخلي يا همان تئوري انتخاب به ما ياد ميدهد در روابط به خواسته و اعتقادات يكديگر احترام گذاشته و در روابط خود با ديگران بهترين انتخاب را برگزينيم.
ابتدا بايد با اجراي هفت عادت پيوند دهنده بجاي هفت عادت مخرّب در روابط مان با ديگران مخصوصاً با فرزندان خود نشان بدهيم كه به آنها بعنوان يك فرد كامل و مستقل در خصوص اعتقادات و تفكراتشان احترام مي‌گذاريم. بر اساس تئوري انتخاب تنها شخصي كه ميتواند كنترل كنيم خودمان هستيم . سرزنش كردن يا دنبال خطاي ديگران گشتن يك عادت كشنده است. او نمي تواند والدين خود را كنترل كند و والدين هم نمتوانند فرزند خود را كنترل كند. سرزنش كردن آنها هم بي فايده است. افراد تنها ميتوانند كارهايي كه خود مي‌كنند كنترل نمايند. پس هر كس اگر اعمال خود را كنترل كند و تغيير رويه بدهد و به افكار يكديگر احترام گذاشته و يكديگر را آزاد بگذارند و در صورت نياز يكديگر را راهنمايي كرده و در انجام كارها به يكديگر پيشنهاد بدهند بجاي اينكه بهم دستور بدهند افراد براي انجام دادن درست كارهايشان بهترين انتخاب ها را مي‌كنند، زيرا بجاي اينكه تمام قدرت و انرژي خود را براي مقابله با يكديگر قرار دهند ( در موضوع كنترل خارجي ) اين انرژي را صرف انتخاب بهترين روش و راه ميكنند (موضوع كنترل داخلي يا تئوري انتخاب ). در اين روش روابط بهتر، درگيريها و اصطكاك ها كمتر و نتيجه بهتر حاصل ميگردد و مشكلات رفتاري بين افراد و والدين و فرزندان برطرف ميگردد. پيشنهاد مي‌ كنيم كتاب نوجوان نا خوشنود و كتب ديگر اين نويسنده ( ويليام گلاسر ) را كه خلق تئوري انتخاب است را تهيه و بدقت مطالعه نموده و در زندگي خود پياده نماييد.

كتاب نوجوان ناخشنود، ويليام گلاسر، ترجمه كيوان سپانلو و لادن گنجي