قابليت تغيير در اخلاق از منظر آيات و روايات

 

پاسخ: آيات و روايات به روشني بر قابليّت تغيير در اخلاق دلالت دارند؛ زيرا:
1 ـ نفس مساله بعثت انبيا و ارسال رسل و انزال کتب آسمانى و بطور کلّى ماموريّتى که آنها براى هدايت و تربيت همه انسان ها داشتند، محکم ترين دليل بر امکان تربيت و پرورش فضائل اخلاقى در تمام افراد بشر است. آياتى مانند: «هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الاُْمِّيِينَ رَسُولا مِنْهُم يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَيُزَکِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَهَ وَاِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلال مُبِيْن».(1)،(2) و آيات مشابه آن بخوبى نشان مى دهد که هدف از ماموريّت پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) هدايت و تربيت و تعليم و تزکيه همه کسانى بود که در «ضَلال مُبِيْن» و گمراهى آشکار بودند.
2 ـ تمام آياتى که خطاب به همه انسان ها به عنوان «يا بَنى آدَمَ» و «يا اَيُّها النّاسُ» و «يا اَيُّها الاِْنْسانُ» و «يا عِبادى» مى باشد و مشتمل بر اوامر و نواهى و مسائل مربوط به تهذيب نفوس و کسب فضائل اخلاقى است، بهترين دليل بر امکان تغيير «اخلاق رذيله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غير اين صورت عموميّت اين خطاب ها لغو و بيهوده خواهد بود.
ممکن است گفته شود: اين آيات غالباً مشتمل بر احکام است و احکام مربوط به جنبه هاى عملى است، در حالى که اخلاق ناظر به صفات درونى است.
ولى نبايد فراموش کرد که «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم يکديگر و به منزله علّت و معلول اند و در يکديگر تاثير متقابل دارند؛ هر اخلاق خوبى سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه که اخلاق رذيله، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل اعمال نيک و بد نيز اگر تکرار شود تدريجاً تبديل به خلق و خوى خوب و بد مى شود.
3 ـ اعتقاد به عدم امکان تغيير اخلاق سر از اعتقاد به جبر در مى آورد؛ زيرا مفهومش اين است که صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغيير آن نيستند و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آن ها است پس در انجام کار خوب يا بد مجبورند و در عين حال مکلّف به انجام خوبي ها و ترک بدي ها هستند؛ اين عين جبر است و تمام مفاسدى را که مذهب جبر دارد بر آن مترتّب مى شود.(3)
4 ـ آياتى که با صراحت تشويق به تهذيب اخلاق مى کند و از رذايل اخلاقى بر حذر مى دارد نيز دليل محکمى است بر امکان تغيير صفات اخلاقى، مانند: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکّيها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسّيها» (4)؛ (هر کس نفس خود را تزکيه کند رستگار شده، و آن کس که نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده سازد نوميد و محروم گشته است).
تعبير به «دسّيها» از ماده «دسّ» و «دسيسه» در اصلبه معنى آميختن شىء ناپسندى با چيز ديگر است؛ مثل اين که گفته مى شود: «دسّ الحنطه بالتراب؛ گندم را با خاک مخلوط کرده»، اين تعبير نشان مى دهد که طبيعت انسان بر پاکى و تقوااست و آلودگي ها و رذائل اخلاقى از خارج بر انسان نفوذ مى کند و هر دو قابل تغيير و تبديل است.
در آيه34 سورهفصّلت مى خوانيم: «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاِذاَ الَّذى بَيْنَکَ وَبَيْنَهُ عَداوَهٌ کَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيْمٌ»؛ (بدى را با نيکى دفع کن ناگهان [خواهى ديد] همان کسى که ميان تو و او دشمن است گويى دوست گرم و صميمى [و قديمى تو] است!).
اين آيه بخوبى نشان مى دهد که عداوت و دشمنيهاى عميق که در خلق و خوى انسان ريشه دوانده باشد، با محبّت و رفتار شايسته ممکن است تبديل به دوستيهاى داغ و ريشه دار شود؛ اگر اخلاق قابل تغيير نبود اين امر امکان نداشت.
در روايات اسلامى نيز تعبيرات روشنى در اين زمينه ديده مى شود، مانند احاديث زير:
1 ـ حديث معروف «اِنّى بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاقِ»(5)، دليل واضحى بر امکان تغيير صفات اخلاقى است.
2 ـ روايات فراوانى که تشويق به حسن خلقمى کند، مانند: حديث نبوى «لَوْ يَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فى حُسْنِ الْخُلْقِ لَعَلِمَ اَنَّهُ يَحْتاجُ اَنْ يَکُونَ لَهُ خُلْقٌ حَسَنٌ»(6)؛ (اگر بندگان مى دانستند که حسن خلق چه منافعى دارد، يقين پيدا مى کردند که محتاج به اخلاق نيکند!)، نشانه ديگر است.
3 ـ در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ نِصْفُ الدِّينِ»(7)؛ (اخلاق خوب، نيمى از دين است).
4 ـ و در حديثى از اميرمومنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْخُلْقُ الْمَحْمُودُ مِنْ ثِمارِ الْعَقْلِ، اَلْخُلْقُ الْمَذْمُوْمُ مِنْ ثِمارِ الْجَهْلِ»(8)؛ (اخلاق خوب از ميوه هاى عقل و آگاهى است و اخلاق بد از ثمرات جهل و نادانى است).
و از آنجا که «علم» و «جهل» قابل تغيير است، اخلاق هم به تبع آن قابل تغيير مى باشد.
5 ـ در حديث ديگرى از پيامبراکرم(صلى اللهعليه وآله) آمده است: «اِنَّ الْعَبْدَ لَيَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظيمَ دَرَجاتِ الاْخِرَهِ وَشَرَفَ الْمَنازِلِ وَاِنَّهُ لَضَعيفُ الْعِبادَهِ»(9)؛ (بنده خدابه وسيله حسن اخلاق به درجات عالى آخرت و بهترين مقامات مى رسد، در حالى که ممکن است از نظر عبادت ضعيف باشد!).
در اين حديث اوّلاً مقايسه حسن اخلاقبه عبادت و ثانياً ذکر درجات بالاى اخروى که حتماً مربوط به اعمال اختيارى است و ثالثاً تشويق به تحصيل حسن خلق، همگى نشان مى دهد که اخلاق يک امر اکتسابى است نه اجبارى و الزامى و خارج از اختيار! (دقّت کنيد).
اين گونه روايات و تعبيرات گويا و پرمعنى در کلمات معصومين(عليهم السلام) زياد ديده مى شود(10) و همه آنها نشان مى دهد که صفات اخلاقى قابل تغيير است و گرنه اين تعبيرات و تشويق ها لغو و بيهوده بود.
6 ـ در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم که به يکى از يارانش به نام «جرير بن عبداللّه» فرمود: «اِنَّکَ امْرُءٌ قَدْ اَحْسَنَ اللّهُ خَلْقَکَ فَاَحْسِنْ خُلْقَکَ»(11)؛ (خداوند به تو چهره زيبا داده، اخلاق خود را نيز زيبا کن!).
کوتاه سخن اين که: کتب روايى ما پُر از رواياتى است که همگى دلالت بر امکان تغيير اخلاق آدمى دارد.(12)
اين بحث را با حديثى از امير مومنان على(عليه السلام) که تشويق به فضائل اخلاقى مى کند پايان مى دهيم، فرمود: «اَلْکَرَمُ حُسْنُ السَّجـِيَّهِ وَ اجْتِـنابُ الدَّنِـيَّهِ»(13)؛ (ارزش و کيفيّت انسان به اخلاق پسنديده و اجتناب و دورى از اخلاقپست است).(14)

 


(1). سوره جمعه، آيه 2.
(2). آيه 164 آل عمران نيز همين مضمون را در بردارد.
(3). ر.ک: الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج‏ 1، ص 155، باب (الجبر و القدر و الأمر بين الأمرين…)؛ و كشف المراد في شرح تجريد الإعتقاد، علامه حلي، محقق/ مصحح: آية الله حسن زاده الآملي، مؤسسة النشر الإسلامي‏، بحث قضا و قدر درباره مفاسد مذهب جبر.
(4). سوره شمس، آيه 9 و 10.
(5). إرشاد القلوب، ديلمى، حسن بن محمد، ترجمه: مسترحمى، هدايت الله‏، انتشارات مصطفوى‏، تهران‏، چاپ سوم‏ ، 1349 ش‏، ج 1، ص 174، باب 18 (در وصاياى لقمان و مواعظ رسول خدا …).
(6). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، چاپ دوم، 1403 ق‏، ج 10، ص 369، باب 20 (ما كتبه صلوات الله عليه للمأمون من محض الإسلام و…).
(7). همان‏، ج 68، ص 385، باب 92 (حسن الخلق و تفسير قوله تعالى إنك لعلى خلق عظيم…).
(8). غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامي‏، قم‏، چاپ دوم‏، 1410 ق‏، ص69، ح 1328.
(9). المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، ملا محسن فيض كاشانى، محقق/ مصحح: على اكبر غفارى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، قم، چاپ چهارم، 1417 هـ ق، ج 5، ص93 (و أما الأخبار …).
(10). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج 2‏، ص 99، باب (حسن الخلق …) هيجده روايت در اين زمينه نقل كرده است.
(11). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحياء التراث العربي‏، بيروت‏، چاپ دوم، 1403 ق‏، ج 68، ص 394، باب 92 (حسن الخلق و تفسير قوله تعالى إنك لعلى خلق عظيم …).
(12). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر، و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، چاپ چهارم، 1407 ق‏، ج‏ 2، ص99، باب (حسن الخلق …).
(13). غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق/ مصحح: رجائى، سيد مهدى‏، دار الكتاب الإسلامي‏، قم‏، چاپ دوم‏،1410 ق‏، ص 87، حديث1674.
(14). گرد آوري از کتاب: اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چاپ اول، 1377 ه. ش‏، ج 1، ص 34.

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.