موضوع: "اخبار مدرسه"

سهم خواهی خواص و اشراف

در جنگ بدر چون پيامبر (ص)غنائم را به طور مساوي تقسيم کرد ،سعد بن ابي وقاص اعتراض کرد و گفت: آيا مرا که از اشراف بني زهره ام، با اين آبکش ها و باغبان هاي يثرب، يکسان مي بيني؟ آن حضرت از شنيدن اين سخن، سخت آزرده گرديد و فرمود: هدف من از اين جنگ، حمايت از بيچارگان در برابر زورمندان است. من براي اين برانگيخته شدم که تمام تبعيضات و امتيازات موهوم را ريشه کن سازم و تساوي در برابر حقوق را، در ميان مردم جاي گزين آن نمايم.
فروغ ابديت ،جعفر سبحاني ،ج 1 ،ص 514.

راز جدایی!

چرا پيکر مطهر حضرت ابوالفضل (ع)همانند ساير شهدا کنار مرقد مطهر امام حسين دفن نشدند و راز اين فاصله چيست ؟
از جهت طبيعي و ظاهري اين فاصله راز خاصي ندارد و به اين دليل بوده که هر کدام از اصحاب و اهل بيت امام حسين که به ميدان مي رفت و به شهادت مي رسيد خود امام حسين يا با کمک ساير يارانش پيکر شهيد را به خيمه گاه مي آوردند و همه را در محلي (خيمه مخصوصي) قرار مي دادند، اما در آخرين لحظات فقط خود امام حسين و حضرت عباس باقي مانده بودند که با هم به ميدان رفتند و دشمن بين آنان جدايي انداخت و حضرت عباس را که گويا براي تهيه آب به سمت فرات مي رفتند در اين محلي که الان مدفون هستند به شهادت رساند و لحظاتي بعد امام حسين عليه السلام نيز در ميدان و نقطه اي که الان دفن هستند به شهادت رسيد. روز يازدهم که سپاه دشمن از کربلا رفت، طائفه بني اسد آمدند و پيکر امام حسين را در همين نقطه که به شهادت رسيده بود دفن نمودند و پيکر ساير شهدا را انيز ز خيمه گاه آورده و در پائين پاي امام حسين دفن نمودند (1) امام بدن حضرت عباس عليه السلام را جدا در همان نقطه که به شهادت رسيده بود دفن نمودند،(2) در اينکه چرا جنازه حضرت ابوالفضل را نزد ساير شهدا نياوردند، دليلش مشخص نيست، شايد اراده الهي بر اين بوده است که حضرت عباس جدا دفن شود تا داراي حرم و بارگاهي شود و عظمت شخصيت ايشان براي آيندگان بيشتر اظهار شود.
مرحوم مقرّم در اين باره مى‏گويد: سبب اينكه حسين (ع) عباس را در جاى خودش گذاشت راز پنهانى بود كه گذشت روزگار آشكارش كرد؛ و آن اين بود كه در جايى جدا از شهيدان دفن گردد تا خود قبر و بارگاهى جداگانه داشته باشد و مردم براى برآورده شدن حوايجشان به زيارت وى بروند. زيارتگاه منور آن حضرت مكانى باشد كه مردم در آنجا اجتماع و دست به درگاه خداى متعال دراز كنند. در آنجا كرامتهاى خيره‏كننده آشكار گردد و امت اسلام منزلت والاى او را در نزد خداوند بشناسند و به آن حضرت دوستى فراوان بورزند و پيوسته به زيارت وى بيايند و حضرت عباس حلقه اتصال ميان مردم و خداى متعال باشد. اين بود كه حسين (ع) نيز همان خواست خداوند را به اجرا در آورد، كه مى‏خواست منزلت ظاهرى ابوالفضل همانند منزلت اخروى او باشد؛ و همان شد كه حسين (ع) و خدايش مى‏خواستند. (3)
1. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 114
2. شیخ مفید، همان، طبرسی، اعلام الوری، ص246.
3. مقرم، مقتل الحسين،270.

اشاعه فحشاء ممنوع!

اشاعه فحشاء ممنوع!
مردی خدمت امام موسی کاظم (ع) آمد و عرضه داشت: فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند!
حضرت فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن.. حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر!
هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده: کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند.
حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند:هر کس گناه و کار زشتی را نشر و پخش کند، همانند کسی است که آن کار را انجام داده است…
مرحوم کلینی، کافی ج 8 ص 147.
علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.

 

 

 

 

برای نفرین کردن مبعوث نشده ام!

وقتی که در جنگ احد، دندان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) شکست و صورتش مجروح شد، اصحاب ایشان، ناراحت شدند و عرض کردند: یا رسول الله!دشمن را نفرین کنید.
پیامبر فرمودند: خدايا قوم مرا هدايت كن زيرا نا آگاه هستند.
یکی از اصحاب برآشفته شد و به پيامبر گفت : اى رسول خدا ! حضرت نوح علیه السلام بر قوم خود نفرين كرد و گفت: پروردگارا در روى زمين احدى از كافران را زنده مگذار.
حالا كه صورتت مجروح و دندانهايت شكسته شده به جاى نفرين، براى دشمن دعا مى كنید؟))
حضرت محمد فرمودند: من برای نفرین کردن مبعوث نشده ام بلکه مبعوث شده ام برای دعوت مردم به سوی حق، و رحمت برای آنها .
علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد ۱۸، صفحه ۲۴۵

ضرب اولین سکه اسلامی


عبدالملک مروان خلیفه اموی پارچه ای را دید که روی آن شعار مسیحیان نوشته شده بود: «پسر، پدر، روح القدس»؛ تصمیم گرفت که در مقابل رومیان، پارچه هایی را با شعار: «شهد الله انه لا اله هو» ترویج کند.
پادشاه روم که از این اقدام خشمگین شد، به عبدالملک گفت: اگر پارچه های اسلامی را جمع آوری نکنی، دستور می دهم سکه هایی را ضرب کنند که روی آنها تصویر ناسزا به پیامبر اسلام حک شده باشد!
عبدالملک نگران شد و گفت: اگر پادشاه روم چنین کند، من سبب جنایت بر رسول الله می شوم و ننگ و عار آن تا قیامت بر من باقی خواهد ماند!
عبدالملک ، دست به دامان امام باقر علیه السلام شد و امام باقر پیشنهاد دادند: همه صنعتگران را جمع کن تا سکه های اسلامی را برای اولین بار، ضرب کنند که یک روی آن شعار توحید و روی دیگر، شهادت به رسالت رسول الله حک شده باشد.
امام باقر، جزئیات کیفیت ضرب سکه را شرح دادند و عبدالملک ، دستور بی اعتباری سکه رومیان و ترویج سکه های اسلامی را صادر نمود.
ابن کثیر، تاریخ ابن کثیر – جلد 8 – صفحه 260 ، و جلد 9 – صفحه 132
سیوطی، تاریخ خلفا - صفحه 218
کمال الدین دمیری، حیاة الحیوان الکبری، جلد 1، صفحه91

 
مداحی های محرم