مادر امام باقر(ع)
دوشنبه 97/05/29
مادر امام باقر(ع) کیست؟ مادر ایشان فاطمه، دختر حسن بن علی بن ابیطالب(ع) بود؛[1] مادر ایشان نیز أم إسحاق دختر طلحة بن عبیدالله التیمی بوده است.[2]
ظاهراً کنیه مشهور ایشان أم عبدالله است،[3] و برخی أُم الحسن[4] را نیز ذکر کردهاند.
ایشان با پسر عموی خود، امام سجاد(ع) ازدواج کرد و اولین علوی بود که با یک علوی دیگر ازدواج کرد.[5] به همین جهت، امام باقر(ع) فرزند این دو[6] را «هاشمی من هاشمیین علوی من علویین؛ یک هاشمی که از پدر و مادر هاشمی است و یک علوی که از پدر و مادر علوی است» توصیف کردهاند.[7]
[1]. ابن ابیالثلج بغدادی، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت، محقق: جلالی حسینی، محمدرضا ، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1410ق، ص 122.
[2]. شیخ مفید، الارشاد ، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق، ج 2، ص 20.
[3]. مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع)، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق، ج 3، ص 276؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق، ج 3، ص 73.
[4]. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 576، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق.
[5]. طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 217، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[6]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 176، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[7]. شیخ مفید، محمّد بن محمد، المقنعة، ص 473، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ .
تولی و تبری
دوشنبه 97/05/29
حَکَم بن عُتَیبه میگوید: روزى در محضر امام باقر(ع) نشسته بودیم و اتاق نیز مملوّ از جمعیت بود، ناگهان پیرمردى که تکیه بر عصاى بلندى کرده بود وارد شد؛ دم در ایستاد و گفت: سلام و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد اى فرزند رسول خدا! و پس از آن ساکت شد.
امام باقر(ع) پاسخ داد: «و علیک السّلام و رحمة اللَّه و برکاته».
پیرمرد رو به حاضران کرده و به آنان نیز سلام داد و همچنان ایستاد تا همگى جواب سلامش را دادند، آنگاه روى خود را به سمت امام باقر(ع) کرده گفت: اى فرزند رسول خدا! مرا نزدیک خود بنشان که به خدا سوگند من به شما و دوستدارانتان علاقهمندم. به خدا سوگند این دوستیها برای دنیا نیست، و به خدا من دشمن دارم دشمنانتان را و از آنان بیزارم، به خدا این دشمنى و بیزارى به این دلیل نیست که آنان فردی از اطرافیانم را کشته باشند! به خدا سوگند من حلال شما را حلال میدانم و حرامتان را حرام میشمارم و چشم به فرمانتان دارم. قربانت گردم آیا [با این ترتیب] درباره من امید [سعادت و نجات] دارى؟
امام باقر فرمود: «پیش بیا، پیش بیا»، سپس او را نزد خود نشانده و فرمود: «اى پیرمرد همانا مردى نزد پدرم على بن حسین(ع) شرفیاب شد و همین پرسش را مطرح کرد. پدرم به او فرمود: اگر [با این حال] بمیرى؛ به رسول خدا(ص)، على، حسن، حسین و على بن حسین(ع) وارد شوى و دلت خنک شود، قلبت آرام گیرد، دیدهات روشن گردد و به همراه نویسندگان اعمالت با روح و ریحان از تو استقبال شود، و این در وقتى است که جان به اینجاى تو رسد- و با دست به گلویش اشاره فرمود- و اگر زنده بمانى آنچه را موجب چشم روشنیت هست، ببینى و در بالاترین درجات بهشت با ما خواهى بود»…. پیرمرد برخاست، و خداحافظى کرده به راه افتاد، امام باقر(ع) نگاهى به پشت سر پیرمرد کرد، و رو به حاضران فرمود: «هر کس میخواهد مردى از اهل بهشت را ببیند به این مرد بنگرد».
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق، ج 8، ص 76.
سخني از امام راحل
چهارشنبه 97/05/24
تا آخر ایستادهایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند.
صحیفه امام، ج 19، ص 95
طحان كيست؟
چهارشنبه 97/05/24
طحان لقب کدامیک از یاران امام باقر(ع) است؟ محمد بن مسلم مردى ثروتمند و سرشناس و صاحب نفوذ بود، امام باقر(ع) یا براى حفظ او از شرّ دستگاه حکومت و یا از شرّ شیطان و نفس امّاره به او دستور داد که تواضع و فروتنی کند و از زىّ ثروتمندان بیرون آید. امام باقر(ع) به وى فرمود: «اى محمّد! تواضع و فروتنی پیشه کن!»، پس در کوفه زنبیلى پر از خرما برداشت و ترازویى بر دست گرفت و بر در مسجد نشست و مشغول خرمافروشى شد. بستگان او به نزد او آمدند و گفتند: تو بزرگ مایی، این کار تو باعث رسوایی و ننگ ما است! محمد پاسخ داد: مولاى من مرا امر فرموده به چیزى که من دست از آن بر نخواهم داشت. گفتند: اگر به ناچار میخواهى کسبى کنى پس کاری سنگینتر و آبرومندانهتر انجام بده! در دکّان آردفروشى بنشین! پس براى او سنگ آسیا و شترى آماده کردند که گندم و جو آرد کند و بفروشد، محمّد نیز قبول کرد و از این جهت است که او را «طحّان» گفتند.
شیخ عباس قمی، منتهى الآمال فی تواریخ النبی و الآل، دلیل ما، قم، چاپ اول، 1379ش، ج 2، ص 1452.
تعادل در زندگي
دوشنبه 97/05/22
روزي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره قيامت و وضع مردم در آن دادگاه عدل الهي، سخناني فرمود. فرمايشات پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مردم را تکان داد، و عده اي گريستند. به دنبال آن گروهي از ياران آن حضرت تصميم گرفتند، پاره اي از لذتها و راحتي هاي دنيا را بر خود حرام کنند، و به جاي آن به عبادت بپردازند.
يکي سوگند ياد کرد که شبها اصلاً نخوابد و به عبادت بپردازد. ديگري قسم خورد که همه روزها را روزه بگيرد.
عثمان بن مظعون هم قسم ياد کرد که آميزش جنسي را با همسرش ترک کند و مشغول عبادت گردد.
روزي همسر عثمان بن مظعون ژوليده و بي آرايش نزد عايشه آمد، او زن صاحب جمالي بود. عايشه به وضع او اعتراض کرد و گفت:
اين چه وضعي است، چرا آرايش نمي کني؟
در پاسخ گفت:
براي چه کسي آرايش کنم؟ شوهرم مدتي است که با من ارتباط ندارد او ترک دنيا کرده و از لذتهاي آن چشم پوشيده است.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به منزل که آمد، عايشه گفتار همسر عثمان را به حضرت رساند.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم دستور داد همه مسلمانان به مسجد بيايند. مسلمانان که جمع شدند، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بالاي منبر قرار گرفت پس از حمد و ثناي پروردگار فرمود:
چرا بعضي از شما چيزهاي پاک و حلال را بر خود حرام کرده اند؟
من قسمتي از شب را مي خوابم.
و با همسرم آميزش دارم.
و همه روزها را روزه نمي گيرم.
آگاه باشيد اين راه و روش زندگي من است، هرکس از آن روي گرداند از من نيست(25).
بدين گونه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مسلمانان را به اين نکته متوجه ساخت که لذتها و راحتيهاي مشروع دنيا را نبايد به خاطر آخرت ترک نمود. البته آخرت را نيز نبايد به دنيا فروخت.
محمود ناصري، داستانهاي بحارالانوار، جلد6(براي مطالعه كتاب به كتابخانه سايت غدير رجوع كنيد)