آرامش آگاهانه
دوشنبه 97/06/26
پرسش:
شيطان ناپيدا است و تصور خطرناك بودنش براي زندگي، آرامش ذهني را ميگيرد براي دفع شيطان و لشكرش از زندگي زناشويي و حفظ آرامش چه بايد كرد؟
پاسخ:
نگراني آگاهانه هزار شرف دارد به نگراني غافلانه جاهلانه آميخته شده به اوهام و خيالات و اشباح. شناخت و آگاهي به ما قدرت مديريت ميدهد توانا كسي است كه داناست.
اقتضاي جان چو اي دل آگهيست
هر که آگه تر بود جانش قويست
در گذشته مردم اژدهها را هرسناك از دور مي ديدند و زبان سرخش را آتش ميانگاشتند. جاهلانه در نقاشيها آتشي ميكشيدند كه از دهان اژدها خارج ميشد ولي با رشد علم و دوربينهاي دقيق زندگي اژدهها و مارهاي بزرگ از نزديك و ملموس مورد بررسي قرار گرفت. حتي مطالعه شد كه چند دندان دارند و قدرت فك و آرواره آنها چه قدر است.
ميكروب، اشعه ايكس، امواج موبايل و مودم ديده نميشوند و ضررهايي دارند. جن يعني موجود ناپيدا، جنت باغي است كه از درخت پوشيده شده است و جنين در شكم مادر مخفي است و جُنّه سپري است كه با پوشش، ما را از صدمات حفظ ميكند.
اگر استاد برقكار حاذق بگويد با زدن اين كليد جريان برق قطع ميشود ما به گفته او اعتماد مي كنيم. خداوند عالم فرموده من جنيان را خلق كردم تا من نخواهم كسي نمي تواند به شما ضرر بزند و من از مؤمن دفاع ميكنم. براي دفع شر شيطان و لشكرش از قرآن، صدقه، اذكار مخصوص و عام، انگشتر و پناه آوردن به من و اعتماد به من كمك بگيريد. در ضمن همه جنيان پليد و شرور نيستند و فرشتگان زيادي را براي حمايت و ياري از شما آفريده ام.
ابليس مانند امواج مضر حوزه وجودي خود را دارند وقتي به ما آسيب مي رسد كه راه مقابله نداشته باشيم و بدون محافظ در معرضش قرار گيريم. شيطان مانند شيري است كه در قفس خودش است اگر ما برويد با چوب سر به سرش بگذاريم و يا قفلش را باز كنيم و وحشي اش كنيم طبيعتا ممكن است به ما حمله كند. همان گونه كه لاك پشت با كوچك ترين حركتي به لاك خود مي رود شيطان با ذكر از ما دور مي شود و به لاك خود مي رود و اين است معناي خناس.
در روايت داريم همان گونه كه فلز و يخ در حرارت ذوب مي شود با اسامي خانوادگي مقدسي چون «محمد» شيطان محو ميشود. بنابراين بايد سوره ناس را در عقيده و رفتار بخوانيم و تحليل و تأمل كنيم. به جاي خودگويي منفي و تلقين و نفوس بد زدن بايد خودگويي مثبت داشته باشيد ذهن را منصرف به حمايتگري خداوند از مؤمن كنيم. در حديث يك تكنيك بسيار كارآمد دقت كنيد.
كوچك شدن شيطان
قدرت شيطان را زياد نكنيم. به جملاتي كه به كار مي بريد دقت كنيد تا بار هيجاني كلمات سبب غرور شيطان و ضعف خودتان نشود به روايت زير دقت كنيد
فردي ميگويد: من پشت سرِ پيامبر (صلى الله عليه و آله) بر الاغى نشسته بودم كه ناگاه، الاغ، سِكَندرى خورد. من گفتم: مرگ بر شيطان!
پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: « مگو: مرگ بر شيطان؛ زيرا هر گاه بگويى: مرگ بر شيطان، شيطان در خودش احساس غرور مى كند و مى گويد : من با قدرت خود، آن [الاغ] را زمين زدم. امّا اگر بگويى: به نام خدا، شيطان، چنان احساس كوچكى مى كند كه گويى از مگس هم كوچك تر است».[1]
1.دانشنامه قرآن و حديث نويسنده : محمد محمدي ري شهري، ج 13، ص 285)
منبع: ماهنامه فرهنگي و تربيتي و اجتماعي خانواده شاد، سال اول، مهرماه 1396، پيش شماره پنجم، ص52
حديث درباره عُمر و زندگي
دوشنبه 97/06/26
11ـ «مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:
إنَّ ماضي يَومِكَ مُنتَقِلٌ و باقيهِ مُتّهمٌ فَاغتَنِمْ وَقتَكَ بِالعَمَلِ!
ديروز که گذشت و به فردا هم اطمينان نيست، امروزت را با اعمال صالحه غنيمت شمار! (شرح غرر، ج 2، ص 507)
12ـ «امام جعفرصادق (عليهالسلام)»:
اِنْ اُجِّلتَ في عُمرِکَ يَومَين فَاجعَل اَحَدَهُما لِأَدَبِکَ لِتَستَعينُ بِهِ علي يَومِ مَوتِک.
اگر از عمرت فقط دو روز مانده باشد يک روزش را به ادب و تربيت خود [ وفرا گرفتن معارف الهي] اختصاص بده تا تو را به روز مرگت ياري دهد. (روضه(فروع) کافي، ج 8، ص 150)
13) «امام محمدباقر(عليهالسلام)»:
اَليَومُ غَنيمةٌ وَغداً لاتَدري لِمَن هُوَ؟
امروز را غنيمت شمار، تو چه ميداني فردا از آنِ که خواهد بود؟ (بحار، ج 78، ص 179)
14) «امام موسيكاظم(عليهالسلام)»:
لَيسَ مِنّا مَن لَمْ يُحاسِبْ نَفسَه كُلَّ يَومٍ.
کسي که همه روزه به حساب خود رسيدگي نکند (و خوب و بد خود را بررسي ننمايد) پيرو ما نيست. (تحفالعقول، ص 417)
15) «پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه و آله و سلم»:
حاسِبوُا أَنفُسَكُم قَبلَ أَن تُحاسَبوا!
(امروز) به حساب خود برسيد پيش از آنکه (فردا) به حساب شما برسند! (وسائل، ج 11، ص 380)
16) «مولي اميرالمؤمنين(عليهالسلام)»:
اِنّ اَنفاسَكَ أَجزاءُ عُمرِكَ فَلاتُفنها اِلاّ في طاعَةٍ تُزلِفُك.
اين نَفَسهاي تو، يکايک أجزاي عمر تو است، برحذر باش که آنها را جز در راه اطاعتي که تو را به خدا نزديک کند به هَدَر ندهي. (شرح غرر، ج 2، ص 276)
17) «مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:
إنَّ عُمرَكَ وقتُكَ الّذي أنتَ فيهِ.
عمر تو، همين وقت و زماني است که هماكنون در آن به سر ميبري (آن را غنيمت بشمار). (شرح غرر، ج 2، ص 500)
18) امام موسيبنجعفر(ع):
اِِيّاكَ وَ الْكَسَلَ وَالضَّجَرَ فَاِنّهُما يَمنعاكَ حَظكَ مِنَ الدُّنيا وَ الآخرة.
برحذر باش! و از تنپروري و بيحوصلگي بپرهيز. اين دو خصلت به طور حتم تو را از بهرههاي دنيا و آخرت هر دو محروم خواهد ساخت. (مواعظ صدوق، ص 108)
19) «مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:
قَلَّ ما أدبَرَ شيءٌ فَأقبلَ!
کمتر چيزي بوده وقتي از دست رفت دوباره بازگردد! (امالي طوسي، ج 1، ص 251)
20) «مولي اميرالمؤمنين عليهالسلام»:
تَدارَكْ في آخِرِ عُمرِكَ ما فاتَكَ في اَوَّلهِ.
در باقيماندة عمر خود (با اعمال صالحه) عمر از دست رفته را جبران کن. (مواعظ عدديّه، ص 21)
احاديث ديگر با همين موضوع را در 28 مهر تقويم مطالعه نماييد
شکوفه هاي حکمت
نامه دعوت
دوشنبه 97/06/26
چرا مسلم بن عقیل امام حسین را به کوفه دعوت کرد؟
در کوفه ۱۲ هزار نفر بامسلم بن عقیل به نمایندگی از امام حسین(ع) بیعت کردند و برای همراهی امام اعلام آمادگی کردند.[1] برخی تعداد بیعت کنندگان را ۱۸ هزار نفر[2] و برخی بیش از ۳۰ هزار نفر[۳] نیز نوشتهاند. برخی از تاریخ پژوهان با تحلیل وقایعی که در ادامه حضور مسلم در کوفه روی داد (از جمله غلبه آسان و بیدردسر عبیدالله بن زیاد بر این شهر و شکست قیام مسلم) تعداد واقعی بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل را بسیار کمتر از آنچ
برخی دیگر نیز با تخمین جمعیت آن زمان شهر کوفه بر اساس روایات تاریخی، مردان جنگی شهر کوفه را بیش از ۶۰ هزار نفر دانستهاند که بر این اساس، تعداد بیعت کنندگان با مسلم، تنها یک سوم جمعیت جنگجوی کوفه بودهاند.[5] به همین جهت در تحلیل شرایط حرکت امام به کوفه، لازم است به این نکته توجه شود مردمی که در کوفه با مسلم بیعت نکرده بودند، همگی از مخالفان امام یا دوستداران امویان نبودهاند بلکه عده کثیری از شرکت در این منازعه کناره گرفته بودند؛ از این رو همین تعداد بیعت کنندگان برای برپایی قیامی در کوفه کافی بود و با اتکا به همین موضوع بود که امام حسین(ع) با دریافت نامه مسلم، رهسپار کوفه شد.[6]
1. طبری، تاریخ، ج۵، ص ۳۴۸؛
2. دینوری، الأخبار الطوال، ص۲۳۵.
3. ابن قتیبة الدینوری، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۸.
4. زرگری نژاد، نهضت امام حسین، ص۱۳۵-۱۴۰، ۱۴۵-۱۴۸.
5. صفری فروشانی، مردمشناسی کوفه، ص۱۵.
6. گروهی از نویسندگان، تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهدا، ج۱، ص ۵۸۸-۵۹۲.
ه در منابع نقل شده دانستهاند.[4]
من آغازكننده جنگ نخواهم بود.!
دوشنبه 97/06/26
پیک عبیدالله بن زیاد نامه ای برای حر بن یزید ریاحی آورد. ابن زیاد خطاب به حر نوشته بود که:«چون نامه من به تو رسید و فرستاده من نزد تو آمد، بر حسین(ع) سخت گیر، و او را فرود نیاور؛ مگر در بیابان بی حصار و بدون آب! به فرستاده ام دستور داده ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد، والسلام.” حر مضمون نامه را به اطلاع امام(ع) رساند، امام(ع) به او فرمود: “بگذار در «نینوی» و یا غاضریه و یا در شُفَیه فرود آییم.” حر گفت: “ممکن نیست، زیرا عبیدالله این آورنده نامه را بر من جاسوس گمارده است!” زهیر گفت: “به خدا سوگند چنان می بینم که پس از این، کار بر ما سخت تر گردد، یابن رسول الله(ص)! اکنون جنگ با این گروه [حر و یارانش] برای ما آسان تر است از جنگ با آنهایی که از پی این گروه می آیند، به جان خودم سوگند که در پی اینان کسانی می آیند که ما را طاقت مبارزه با آن ها نیست.” امام(ع) فرمود: «من آغازكننده جنگ نخواهم بود.»
1. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۶؛ ابن اثیر، الكامل فی التاریخ ج۴، ص۵۱-۵۲.