آرامش از نوع حکیمانه

از بزرگی پرسیدند چرا اینقدر آرامی؟؟

گفت بعد از سالها مطالعه و تجربه زندگی خود را بر پنج اصل بنا کردم:

1-دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد، پس آرام شدم!

2-دانستم که خدا مرا می بیند، پس حیا کردم!

3-دانستم که کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم!

4-دانستم پایان کارم مرگ است،پس مهیا شدم!

5-دانستم که نیکی و بدی گم نمی شود و سرانجام به سوی من باز می گردد، پس بر خوبی افزودم و از بدی کم کردم!

و هر روز این پنج اصل را به خود یادآوری می کنم.

شاید این متن را بارها در فضای مجازی دیده باشد ولی شاید کمتر کسی توجه کردباشد که تمام این پنج اصل برگفته شده از آیات قرآنی است.

1-آیه41سوره صافات در ارتباط با روزی می فرماید: برای آنها رزقی معین است.

2-آیه46سوره طه خدا مرا میبیند .قرآن می فرماید:گفت:نترسید بی تردید من همراه شما هستم، می شنوم و می بینم.

3-آیه 41سوره زمر در مورد اعمال می فرمایدعمل من از آن من و عمل شما از آن شماست.

4-آیه185سوره آل عمران در مورد مرگ است و می فرماید: هر جانداری به ناچار مرگ را می چشد و جز این نیست که پاداش های شما در روز قیامت کامل داده می شود.همچنین آیه42سوره زمر.

5-آیه7سوره اسراءدر مورد نیکی و بدی است آنجا که می فرماید:اگر نیکی کنید به خود کرده اید و اگر بدی کنید از آن خودتان است…..

لازم به ذکر است غیر از آیات مطرح شده آیات دیگری نیز مرتبط با موضوعات بالا در قرآن مجید وجود دارد.

تقویم تاریخ شیعه

 25ربیع الثانی:خلع معاویه بن یزید خود را از خلافت

هنگامی که یزید بن معاویه در14ربیع الاول سال 64ه به درک واصل شد، فرزندش معاویه به جای نشست. او پس از 40روز در 25ربیع الثانی بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پداران خود را یاد کرد، و بر جدو پدر خود لعنت کرد و از افعال ایشان تبری جست و گریه شدیدی نمود،و آنگاه خود را از خلافت خلع نمود.

مروان بن حکم لعنت الله علیه از پای منبر برخاست و گفت: الحال که طالب خلافت نیستی پس امر خلافت را به سویی بیفکن. معاویه بن یزید گفت: من حلاوت خلافت را نچشیدم، چگونه راضی شوم که اوزار آن را بچشم. به هر صورت در خانه نشست و مشغول گریه کردند. پس از او خلافت اولاد ابوسفیان تمام شد و به مروان و آل او منتقل شد.

 

هنگامی که یزید بن معاویه در14ربیع الاول سال 64ه به درک واصل شد، فرزندش معاویه به جای نشست. او پس از 40روز در 25ربیع الثانی بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پداران خود را یاد کرد، و بر جدو پدر خود لعنت کرد و از افعال ایشان تبری جست و گریه شدیدی نمود،و آنگاه خود را از خلافت خلع نمود.

مروان بن حکم لعنت الله علیه از پای منبر برخاست و گفت: الحال که طالب خلافت نیستی پس امر خلافت را به سویی بیفکن. معاویه بن یزید گفت: من حلاوت خلافت را نچشیدم، چگونه راضی شوم که اوزار آن را بچشم. به هر صورت در خانه نشست و مشغول گریه کردند. پس از او خلافت اولاد ابوسفیان تمام شد و به مروان و آل او منتقل شد.

افراد کم خون بخوانند!!!

قرص آهن خانگی

شیره انگور

شیره خرما

شیره توت

مخلوط سه شیره را به اندازه هم در یک شیشه مخلوط کنید و در داخل یخچال نگهداری کنید. این مخلوط تا مدت زیادی ماندگاری دارد. این معجون مقوی را هر هشت ساعت یکبلر مصرف کنید.

برای بچه ها یک قاشق مرباخوری و برای بزرگترها یک قاشق غذاخوری.

این مخلوط یک معجون فوق العاده برای درمان کم خونی، بی حالی و بی حسی بدن و درمان تیروئید استفاده کنید.

حتی برای چاق ها هم خوب است، چون چاق کننده نیست.

یادمان باشد غزه

یادمان باشد غزه