هجرت ناخواسته
دوشنبه 96/08/29
علت هجرت پیامبر گرامی اسلام(ص) به مدینه چه بود؟
علت هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه را میتوان در این موارد ذکر کرد:
1. یکی از علتهای هجرت پیامبر گرامی اسلام(ص) آزار و اذیت کفار قریش بود. گرفتاریها و دشواریهایى که مشرکان در سر راه مسلمانان ایجاد میکردند روز به روز افزایش مییافت؛ از اینرو پیامبر خدا(ص) به مسلمانان رخصت داد به مدینه هجرت کنند. مسلمانان به مدینه رفتند و در خانههاى انصار ساکن شدند.
2. پیامبر در شبی این هجرت را آغاز کرد که قریش تصمیم به قتل او داشتند و ظاهر امر چنین است که اگر پیامبر(ص) نمیرفت، در آنجا کشته میشد.
3. پیامبر سیزده سال در مکه بود و هرچه که باید در مکه به دست میآمد، به دست آمده بود. مکه دیگر جایی برای پیشرفت اسلام نداشت. اگر اسلام تنها در مکه میماند، تنها معدود مسلمانان این شهر بودند که پیرو این دین میشدند که ممکن بود با گذشت زمان، اثری از آنان نیز باقی نماند.
امین عاملی، سید محسن، سیره معصومان(ترجمه أعیان الشیعة)، مترجم، حجتی کرمانی، علی، ج 1، ص 78، تهران، سروش، چاپ دوم، 1376ش.
کاهنده ها و افزاینده های روزی
دوشنبه 96/08/22
در کتاب شریف آداب المتعلمین - که نوشته خواجه نصیرالدین طوسی (قدس سره) می باشد - مواردی تحت عنوان کاهنده ها و افزاینده های روزی نام برده شده است که در این مطلب، این موارد را منعکس کرده ایم.
کاهنده های روزی:
1. گناه و علی الخصوص دروغ
2. خواب صبح
3. زیاد خوابیدن
4. لخت خوابیدن
5. برهنه بول کردن
6. غذا خوردن با جنابت
7. غذا خوردن در حال تکیه داده
8. بی اعتنایی به خرده ریزهای سفره
9. سوزاندن پوست پیاز و سیر
10. جارو کردن خانه در شب
11. وانهادن زباله در خانه
12. پیشاپیش پیران راه رفتن
13. پدر و مادر را به اسم صدا زدن
14. خلال کردن دهان با هر چوبی
15. شستن دست ها با گل و خاک
16. نشستن بر آستانه در
17. تکیه بر یکی از دو لنگه در
18. وضو گرفتن در مستراح
19. دوختن لباس بر تن
20. صورت را با جامه خشک کردن
21. لانه عنکبوت و از بین نبردن
22. سبک شمردن نماز
23. شتاب در خروج از مسجد
24. صبح زود به بازار رفتن
25. دیر بازگشتن از بازار
26. خریدن تکه های نان از فقیران
27. نفرین بر پدر و مادر و برعکس
28. روی ظرف ها را نپوشاندن
29. چراغ را با دمیدن خاموش کردن
30. نوشتن با قلم بنددار
31. شانه کردن با شانه شکسته
32. دعا نکردن برای پدر و مادر
33. نشسته عمامه بستن
34. ایستاده شلوار پوشیدن
35. بخل ورزیدن
36. سخت گیری بر عیال و خود
37. اسراف نکردن
38. تنبلی و بی حالی
39. تقاضا کردن از دیگران
40. سستی نمودن در امور
افزاینده های روزی:
1. صدقه
2. شکرگزاری
3. سحرخیزی
4. خط و خلق خوش
5. گشاده رویی
6. ترک زنا
7. جاروکردن صحن و سرا
8. شستن ظروف
9. برپایی نماز باشکوه
10. قرائت سوره واقعه در شب و یس و تبارک الذی بیده الملک در صبح
11. حضور در مسجد پیش از اذان
12. دائم الوضو بودن
13. خواندن نافله صبح و وتر در خانه
14. پس از نماز وتر درباره مسائل دنیا حرف نزدن
15. هم مجلس نشدنِ زیاد با زنان
16. ترک سخن بیهوده
پی نوشت:
سايت از طلبگي تا اجتهاد
خودگوییهای کارآمد
دوشنبه 96/08/22
بیست عبارت زیر به شما کمک میکنند تا با مشکلات زندگی به طرز دیگری برخورد کنید. ممکن است نتوانید گذشته را کنترل کنید، اما میتوانید شرایط امروز و فردای خود را کنترل کنید.
۱. من شکست نخوردم. رفتارم شکست خورد.
۲. میتوانم از شکستم پند بگیرم.
۳. شکست میتواند مرا به چالش بکشد.
۴. میتوانم بیشتر سعی کنم.
۵. شاید این شکست نبود.
۶. میتوانم به رفتارهای دیگر که میتواند موفق شود، دقیق شوم.
۷. میتوانم به آنچه کنترل کنم، دقیق شوم.
۸. نیازی به موفقیت در آن کار وجود نداشت.
۹. رفتارهایی بودند که فایدهای دربرداشتند.
۱۰. هرکس در کاری شکست میخورد.
۱۱. شاید کسی متوجه نشد.
۱۲. آیا هدف درستی داشتم؟
۱۳. شکست، مهلک نیست.
۱۴. آیا معیارهای بیش از اندازه سختگیرانه داشتم؟
۱۵. آیا بهتر از قبل بودم؟
۱۶. هنوز میتوانم کارم را مثل گذشتهها انجام بدهم، این یکی با مشکل روبهرو شد.
۱۷. شکست خوردن در کاری معنایش این است که من سعی خودم را کردم. بدتر از آن سعی نکردن است.
۱۸. تازه شروع کردهام.
۱۹. فردا، روز موفقیت دیگری است.
۲۰. فردا، همین امروز است.
پی نوشت:
درمان نگرانی، رابرت لیهی؛ ترجمه: مهدی قراچه داغی، انتشارات: شباهنگ.
اهمیت فرزند آوری
دوشنبه 96/08/15
سوال1:آیا فرزند آوری به هر قیمتی حتی به وسیله ازدواج با غیر همکفو لازم و ضروری است؟
پاسخ:دغدغه شما کاملا به جاست چون اهمیت ازدیاد نسل نه در شرایط فعلی بلکه در هر زمان روشن و واضح است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
«تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تکثروا فَإنِّي أُبَاهِي بِكُمُ الأمَمَ يوم القيامة وَ لَوْ بِالسِّقْطِ»(1)
«ازدواج كنيد و در ازدياد نسل بكوشيد كه من در روز قیامت به زيادي تعداد شما مسلمانان بر سائر امّتها مباهات خواهم كرد حتّی به كودكان سقط شده شما!»
اما در کنار این روایت موارد دیگری هم وجود دارد که تکلیف را از گردن عده ای ساقط میکند مثلا آنجا که گفته میشود «لایکلف الله نفسا الا وسعها» خداوند تکلیف را از گردن افرادی که توان انجام آن را ندارند برداشته است. بنابراین در مسئله مورد بحث کسی که به هر دلیلی امکان ازدواج برایش فراهم نیست، تا زمان فراهم نشدن شرایط تکلیفی ندارد. لذا دختری که خواستگار ندارد یا خواستگار دارد ولی آن خواستگار فردی است که با او تناسبهای لازم را ندارد، عملا شرایط ازدواج برایش فراهم نشده چون ازدواج با غیر هم کفو نه تنها منجر به تاثیر منفی بر تربیت فرزند میشود بلکه به خود او و همسرش هم ضربه میزند چون احتمال شکست در آن ازدواج زیاد است.
در چنین شرایطی تکلیف دختر ازدواج به هر قیمتی نیست بلکه تکلیف او اولا تلاش برای پیدا کردن موردی است که تا حدود زیادی با او تناسب داشته باشد (برای این مسئله میتواند از روشهای همسریابی دختران استفاده کند) ثانیا در مورد ملاک های ازدواج، علم کافی کسب کرده و بداند چه مواردی از اهمیت زیادی برخوردار است و چه مواردی اهمیت کمتری دارد. سپس با این دانستهها و همچنین در نظر گرفتن شرایطش، به خواستگاری جواب مثبت بدهد که حداقل در کلیات اخلاقی، اعتقادی و رفتاری با او تناسب داشته باشد. اولویت بندی ملاکها باید با دقت زیاد و مشورت انجام شود.
پی نوشت:
سایت گفت و گوی دینی/ انجمن مشاوره/ کارشناس: امین/1393.12.20
طلبکاران ما
دوشنبه 96/08/15
روزی شخصی بر امام سجّاد علیه السّلام وارد شد و عرضه داشت: ای فرزند رسول خدا! اکنون در چه حالتی هستید؟
حضرت در پاسخ چنین اظهار نمود: هم اکنون در حالتی میباشم که هشت چیز به دنبال من میباشند و مرا میطلبند:
1 : خداوند متعال، که از من اطاعت و اجرای دستورات و انجام واجبات و وظایف را میطلبد.
2 : پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ، که انجام مستحبّات و کارهای پسندیده را از من میطلبد.
3 : عائله و خانوادهام، که از من نفقه و مایحتاج زندگی خود را درخواست دارند.
4 : هوای نفس، که آرزوی رسیدن به خواستههای خود را دارد.
5 : شیطان، که میخواهد مرا مطیع و فرمانبر خویش قرار دهد.
6 : دو ملک مأمور الهی، که در همه جا و همه حالات همراه من هستند و از من صداقت و درستکاری میخواهند.
7 : ملک الموت و عزرائیل، که هر لحظه ممکن است روح و جان مرا بگیرد.
8 : و در نهایت قبر است، که در انتظار دریافت و تحویل بدن و جسم من به درون خود میباشد.
سپس امام زین العابدین علیه السّلام افزودند: اکنون حال کسی که در چنین حالات و در مقابل چنین طلبکارانی قرار گرفته است، چگونه میتواند باشد؟!
سید محسن امین، أعیان الشّیعة: جلد 1، صفحه 645