ثواب زیارت امام حسین(ع)(1)

 

سید بحرالعلوم نقل می کند که در یکی از تشرفات خویش از امام زمان(عج) این سوال را پرسیده است: «چگونه خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سیدالشهداء علیه السلام می دهد؛ مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت بر می دارند ثواب یک حج و یک عمره در نامه ی عمل شان می نویسند و برای یک قطره ی اشک، تمام گناهان صغیره و کبیره شان آمرزیده می شود؟»
حضرت در جواب وی فرمودند:«تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود. سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از لشکریان دور شد و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید، وارد آن خیمه شد در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید آنها در گوشه ی خیمه بز شیردهی داشتند و از راه مصرف این بز زندگی خود را می گذراندند.وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند. سلطان شب را همانجا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و هرطوری بود خودش را به درباریان رساند.

جریان را برای اطرافیان نقل کرد، در نهایت از ایشان سوال کرد ، اگر من بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی باید انجام بدهم؟ یکی از حضار گفت:به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود گفت:صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. یکی دیگر گفت:فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت:هرچه بدهم کم است؛ زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام ، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.»
بعد امام به سیّد فرمود:«حالا جناب بحرالعلوم ،حضرت سیدالشهداء علیه السلام هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن حضرت این همه اجر و ثواب بدهد نباید تعجب کرد، چون خدا که خدایی اش را نمی تواند به سیدالشهداء(ع) بدهد پس هرکاری که می تواند آن را انجام می دهد ؛ یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خود امام حسین علیه السلام ، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت هم درجاتی عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند.»
1. ملاقات با امام زمان علیه السلام در کربلا ص 126 و 12.

 

ليله الهرير چيست؟

 

ليله الهريردر جنگ صفين

خاتمه جنگ صفين نبرد ليله الهريردر شب جمعه 11 ماه صفر سال 38 هجري بود در آن شب سپاه معاويه از شدت سرما مانند سگ صدا مي‌كردند. چون هرير به صداي سگ مي‌گويند.

امير المومنين(ع) ذوالفقار به دست و سوار بر اسب پيامبر(ص) شمشير مي‌زد. و به هر شمشيري كه مي‌زد تكبير مي‌گفت و شجاعي را به خاك مي‌افكند. مقتولين به دست آن حضرت(ع) در آن شب بيش از500 نفر نقل شده‌اند. و تا صبح مشغول جنگ بودند به طوري كه ذوالفقار چند مرتبه خميده شد و آن حضرت(ع) با زانوي مبارك آن را راست نمودند. در اين جنگ جمعي از لشكر امير المونين(ع) به شهادت رسيدند كه از جمله آن‌ها عمار ياسر، اويس قرني، هاشم مرقال، پسر هاشم،  خزيمه بن ثابت، صفوان بن حذيفه و عبدالله بن بديل يا برادرش عبدالرحمن بن بديل، عبدالله بن حارث برادر مالك اشتر كه از خواص امير الومنين(ع) بودند. از لشكر معاويه جمع كثيري كشته شدند. اين جنگ 14 ماه به طول انجاميد. سرانجام با حيله عمرو بن عاص و نفاق عده‌اي مثل اشعث بن قيس كندي  كار به حكميت كشيد

ويتامين زندگي با نشاط

امام صادق (عليه السلام) :
پنج چيز است كه هر كس يكى از آنها را نداشته باشد، همواره در زندگى ‏اش كمبود دارد و كم خرد و دل نگران است:
اول، تندرستى، دوم امنيت، سوم روزى فراوان، چهارم همراهِ همرأى.
راوى پرسيد: همراهِ همرأى كيست؟
امام فرمودند: همسر و فرزند و همنشين خوب
و پنجم كه در برگيرنده همه اينهاست، رفاه و آسايش است.
خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ يَزَلْ ناقِصَ العَيْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانيَةُ: اَلاْمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِى الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَنيسُ الْمُوافِقُ (قال الراوى:) قُلْتُ: و مَا الاْنيسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَليطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ: وَ هِىَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ.

 

خصال، ص284، ح 34.

 

بازيگوشي كودك نشانگر چيست؟

 

الإمامُ الكاظمُ (عليه‏السلام) :
تُستَحَبُّ عَرامَهُ الغُلامِ في صِغَرِهِ لِيَكُونَ حَليما في كِبَرِهِ؛ امام كاظم (عليه‏السلام) :
بازيگوشى (و شيطنت) پسر در دوران كودكى پسنديده است، براى اين‏كه در بزرگسالى بردبار شود .

 

من لايحضره الفقيه، ج3، ص 493، ح4748.

 

کتاب مهارت هاي زندگي

 

تأليف آقاي سيدمهدي خطيب،
نشر: پژوهشکده اخلاق و روان شناسي اسلامي، با همکاري انتشارات دارالحديث

سال 1396
امروزه با پيشرفت علم و فناوري و گسترش روزافزون اطلاعات و ارتباطات، از يک سو شرايط زندگي انسان تسهيل گرديده و از سوي ديگر، سلامت رواني او در تهديد قرار گرفته است. با وجود همه اين پيشرفت‌ها و تغيير و تحولات عميق و گسترده، بسياري از افراد در رويارويي با مسائل زندگي، فاقد توانايي‌ لازم و مهارت‌هاي اساسي هستند و همين امر، آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگي روزمره آسيب‌پذير ساخته است.

نويسنده کتاب معتقد است، انسان‌ها براي مقابله سازگارانه با اضطراب‌ها و کشمکش‌هاي زندگي به عملکردهايي نياز دارند که آنان را در کسب توانايي مقابله سازگارانه تجهيز کند. اين عملکردها بسيار زيربنايي هستند؛ نظير شناخت¬ ها، عواطف و رفتارها که در قالب ساختارهايي مانند حرمت خود، خودکارآمدي، توانايي حل مسئله، مقابله، درک از خود، مهارت¬هاي اجتماعي و سبک¬هاي اسنادي تجلي مي‌يابند.

اين ساختارها که امروزه با عنوان «مهارت¬ هاي زندگي» آموزش داده مي ¬شوند، «آميزه¬ اي از دانش‌ها، رفتارها، نگرش ¬ها و ارزش ¬ها هستند که براي دستيابي به برخي مهارت‌ها و دانش عملي انجام کارها يا دستيابي به اهداف، به کار گرفته مي‌شوند».

هدف از آموزش مهارت‌هاي زندگي، افزايش توانايي¬ هاي رواني ـ اجتماعي و در نهايت، پيشگيري از ايجاد رفتارهاي آسيب‌رسان به سلامت رواني و ارتقاي سطح سلامت روان افراد است.

در آموزه‌هاي ديني به انسان‌ها سفارش شده است که از توانمندي‌ها و فرصت‌هاي خود، بهترين استفاده را ببرند تا از طريق کسب اين فرصت‌ها و توانمندي‌ها و تبديل کردن آنها به مهارت‌ها، راه رسيدن به اهداف را هموارتر سازند. در واقع، کسب مهارت‌ها، نوعي تجهيز شدن براي خودشناسي و خوديابي بيشتر است تا آدمي به سمت اهداف متعالي ـ که آموزه‌هاي ديني تأکيد فراواني بر آنها دارند ـ ، حرکت کند. لازم است انسان آنچه را خداوند متعال به صورت بالقوه و بالفعل به وي بخشيده است، با نيرو و توان جسمي و رواني خويش، نگهداري و حفظ کند و هر لحظه در صدد ارتقاي آن برآيد.

فصل ¬هاي مختلف کتاب:
فصل اول: مهارتهاي ارتباطميان فردي
فصل دوم: مهارت تصميم‌گيري
فصل سوم: مهارت بهره‌مندي از جواني
فصل چهارم: مهارت شادي
فصل پنجم: مهارت خويشتن‌داري جنسي
فصل ششم: مهارت مقابله با خشم
فصل هفتم: مهارت مقابله با اختلافات زناشويي
فصل هشتم: مهارت مقابله با شکست
فصل نهم: مهارت مقابله با فقدان و داغديدگي
فصل دهم: مهارت مقابله با هراس از مرگ
فصل يازدهم: مهارت‏ نيايش