امام سجائ(ع) و پيرمرد شامي


امام سجادعلیه السلام و سایر اسیران را در شام ، در آستانه درب مسجد، نگه داشتند؛ در آن هنگام فردی سالخورده نزدیک آنان آمد و گفت: سپاس خداوندی که شما را کشت و مردم را از شوکت شما آسوده ساخت و یزید را بر شما مسلط کرد. امام خطاب به وی فرمود: ‌ای پیر! آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: آری. امام فرمود: آیا این آیه را خوانده‌ای که می‌فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» [۱]؛ گفت: خوانده‌ام. امام فرمود: ما «قربی» هستیم. و افزود آیا آیه «و آت ذوی القربی حقه» را در سوره بنی اسرائیل خوانده‌ای؟ او گفت: آری. امام فرمود: ما «ذوی القربی» می‌باشیم. سپس فرمود: آیا این آیه را خوانده‌ای «واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و وللرسول ولذی القربی»؟ [۲] گفت: آری. امام فرمود: ما مصداق همان «قربی» هستیم. آنگاه امام از وی پرسید: آیا آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» [۳] را خوانده‌ای؟ آن پیر مرد پاسخ داد: خوانده‌ام. امام فرمود: ‌ای پیر! ما اهل بیتی هستیم که خداوند آیه طهارت را به ما منحصر نموده است.
آنگاه آن مرد شامی لحظه‌ای ساکت و نادم ماند و گفت: خدایا! از آنچه به او گفتم و از بغضی که از این‌ها داشتم، به تو پناه می‌برم. خدایا! من از دشمن محمد و آلش بیزارم. [۴] [۵] [۶]
۱. ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۲۳.
۲. انفال/سوره۸، آیه۴۱.
۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.
۴. الفتوح، ابن اعثم، ج۵، ص۱۳۰.
۵. اللهوف، سید بن طاووس، ص۱۰۲.
۶. مقتل خوارزمی،اخطب خوارزم ، ج۲، ص۶۱.

 

چگونه بچه ها شيرين مي‌شوند

 

به زبان رفتار كودك گوش دهيد؛ چند دقيقه خود را جاي او بگذاريد؛ بكوشيد هدفش را از بروز چنين رفتارهايي بفهميد.

هر روز، زماني را در اختيار كودك بگذاريد تا از احساساتش در طول رخدادهاي روزانه زندگي براي شما بگويد.

بين سخنان كودك نپريد.

با نگاه كردن به كودك و همراهي احساسي با او تمام توجهتان را به حرف‌هايش نشان دهيد.

از پرسش‌هاي متنوع براي افزايش اعتماد به‌نفس كودك و به حرف كشيدن او استفاده كنيد. براي مثال «بعدش چي شد؟»

با سخنان كودك هم‌دردي كنيد. براي مثال «چه بد! منم جاي تو بودم ناراحت مي‌شدم».

برخي از جمله‌هاي كودك را تفسير و يا تكرار كنيد. مي‌توانيد درخواست كنيد كه منظورش را بيش‌تر توضيح دهد.

از تكرار زياد روش‌هاي بالا در هنگام گوش دادن، بپرهيزيد.

خود را از شنيدن حرف‌هاي او خوشحال نشان دهيد. براي مثال بگوييد «متشكرم كه درباره اين موضوع با من حرف زدي».

 

کانال خانه خوبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

 

تو دل برو شويم!

‌»غفلت» ‌نه ‌تنها رابطه‌ بين‌ انسان‌ و ‌خدا را تيره‌ مي کند، بلکه ‌رابطه‌ بين انسانها را ‌نيز تاريک مي کند. باتيرگي رابطه بين انسان و خدا و تاريکي رابطه انسان با ساير انسانها، هرگز کسي مهذّب و مُطهّر نخواهد شد.

اگرکسي رابطه خود را با خدا از طريق غفلت‌زدايي، مستحکم کند، مشمول مهر خداوند خواهد بود و او دل هاي جامعه را نيز به سَمت وي متوجّه خواهد کرد. اين که حضرت ابراهيم خليل به خدا عرض کرد: فاجْعَل أفئدةً مِن النّاس تَهوي اليهم؛ يعني، خدايا! دل هاي عدّه‌اي از مردم را به سمت فرزندان من متوجّه کن براي همين است که اگر کسي رابطه‌اش را با خدا محکم کند، او دل هاي ديگران را هم به سَمت وي متوجّه مي‌کند و اين تنها در نتيجه اجابت دعاي ابراهيم (سلام الله عليه) نيست؛ بلکه به عنوان يک اصل کلّي در قرآن کريم آمده است: إنَّ الّذين آمنوا وَعَمِلوا الصّالحات سَيَجعَلُ لَهُمُ الرّحمنُ ودّاً؛ خداوند، مودّت مؤمناني که داراي اعمال صالحند، در دلهاي ديگران مستقرّ مي‌کند.

 

آيت الله جوادي آملي مراحل اخلاق در قرآن

 

مناجات امام سجاد(ع)

طاووس یمانی می‌گوید: وقتی وارد مسجد شدم، دیدم امام سجاد علیه السلام در آنجا مشغول عبادت است، عرض کردم: شما را در حالتی دیدم که زیاد سوز و گداز داشتید و حال آن که سه مایه امیدواری برایتان وجود دارد: اول آن که فرزند رسول خدایی، دوم: مشمول شفاعت جدت هستی، سوم: رحمت پروردگار شامل حالتان خواهد شد.
امام فرمود: فرزند فرستاده خدا بودن برایم امنیت به وجود نمی‌آورد. زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون» [۷]؛ ( روز قیامت ) هیچ خویشاوندی یا میانشان نماند و هیچ از حال یکدیگر نپرسند. و اما شفاعت جدم نیز همان گونه است که خداوند می‌فرماید: «ولا یشفعون الا لمن ارتضی» (1)؛ و شفاعت نمی‌کند مگر کسانی را که خداوند رضایت دهد. و اما رحمت پروردگار: «ان رحمت الله قریب من المحسنین» (2)؛ و رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است. ولی من نمی‌دانم که جزء محسنین هستم یانه؟(3)
1. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۱.
2. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۸.
3. اعراف/سوره۷، آیه۵۶.
4. کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۳۲۰

 

حسن مثني

حسن مثنی کیست؟ یکی از فرزندان امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) معروف به «حسن مثنّی» است که با عموی گرامی‌اش در کربلا حضور داشت. وی قهرمانانه جنگید؛ تا بر اثر زخم‌های متعدّد به زمین افتاد. مردم گمان کردند که او کشته شده است؛ آنگاه خواستند سرش را از بدن جدا کنند، ولی معلوم شد که او هنوز زنده است. در این حال، «اسما» پسر خارجه فزاری، شفاعتش کرد. چون مادر او (حسن بن حسن) فزاری بود، از این رو اسما، وی را معالجه نمود؛ تا اینکه بهبود یافت. وی با فاطمه دختر امام حسین (علیه‌السّلام) ازدواج کرد. بیشتر حسنی‌هایی که در دوران عباسیان، علیه ظلم و ستم قیام کردند، از نوادگان همین شخصیت عظیم و انسان با فضیلت بودند.
شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۰.

 

 
مداحی های محرم