تامل در فصل بهار

 

راستي را کس نمي داند که در فصل بهار
از کجا گردد پديدار اين همه نقش و نگار

عقل ها حيران شود کز خاک تاريک نژند
چون بر آيد اين همه گل هاي نغز کامکار

گر ز نقش‌ آب ‌و خاکست اين‌ همه ريحان و گل
از چه برنايد گياهي زآب و خاک شوره‌زار

چون نپرسي کاين تماثيل از کجا آمد پديد؟!
چون نجويي کاين تصاوير از کجا شد آشکار؟!

برق از شوق که مي خندد بدينسان قاه قاه؟!
ابر از هجر که مي نالد بدين سان زار زار؟!

کيست آن صورتگر ماهر که بي تقليد غير
اين همه صورت برد بر صفحه هستي به کار؟!

كليد واژه‌ها:
عوامل شادكامي، توجه به اينجا و اكنون، اعتماد به خداوند، هويت ديني، معناي زندگي، روان‌شناسي مثبت گرا

 

قاآني، قصيده شماره 158


هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.